/

مبارزات کارگران کشت و صنعت هفت­ تپه، صعودها و سقوط­ ها!

شرکت نیشکر هفت تپه در نزدیکی شهر شوش و در حدفاصل ۴۵ کیلومتری جاده اندیمشک به اهواز در استان خوزستان قراردارد. کشت و بهره‌ برداری از نیشکر در این منطقه به‌ طور رسمی از سال ۱۳۴۵ با نام شرکت و انجام عملیات کشاورزی برای تولید نیشکر و ایجاد صنایع و فراورده‌های وابسته آغاز گردید. در سال ۱۳۹۱ پروژه بازسازی و نوسازی تجهیزات مکانیکی با هدف افزایش بارآوری کار و افزایش تولید شکر و محصلات جانبی، بر عهده شرکت نوسازی صنایع ایران قرار گرفت. در کنار تولید شکر زرد و سفید از ساقهٔ نیشکر، کارخانه‌های کاغذ پارس تولید کاغذ با استفاده از تفالهٔ نیشکر موسوم به باگاس، Bagasse، شرکت حریر خوزستان (تولید کاغذ بهداشتی یا تیشو)، شرکت‌های خوراک دام و طیور، ملاس (پساب شربت بعد از قندگیری که حاوی مواد شیمیایی شامل پلاریزاسیون ، ساکارز و قند انورت)، تخته فشرده و غیره با استثمار گروه کثیری کارگر به تولید ارزش اضافی و سرمایه مشغولند. طبق اظهارات مالک سرمایه دار شرکت در سال ۱۳۹۹ حاصل استثمار کارگران این شرکت به تولید ۱۹۵۰۰ تن شکر خام، ۲۳۹۰ تن شکر سفید، ۴۹۰۰ تن ملاس، ۸۴۴۷۰ تن باگاس و ۲۰۳۶۶ تن شکر زرد و سایر کالاهای سرمایه ای انجامیده است. نا گفته پیداست که همگی این کالاها سرمایه ای و محتوی ارزش افزوده عظیمی حاصل کار کارگرانند که محصولات استراتژیک با بازار جهانی و از محصولاتی هستند که طیف وسیعی از مصرف کنندگان مختلف شامل مصارف خانگی، صنایع غذایی، صنایع داروسازی و غیره می باشند.

مجتمع نیشکر هفت تپه از جمله واحدهای عظیم صنعتی است که بیش از ۳۰۰۰ کارگر را مورد استثمار وحشیانه قرار می دهد. کارخانه از بخش های مختلف با تعداد متفاوت کارگر و قرار دادهای گوناگون تشکیل می شود. بخشی آز آن ها در فصولی از سال دو یا چند شیفت در روز کار می کنند و هر شیفت صدها کارگر را سلاخی می نماید (۱۰ دی ۱۳۹۹ یکی از مدیران شرکت از ۲۳۰۰ کارگر نی بر در فصل جدید شروع بکار کرده اند صحبت کرد و او از اهداف شرکت در تولید ۴۰ تا ۵۰ هزار تن شکر سفید نام برد).

کشت و صنعت هفت تپه در تمامی طول دهه‌ های اخیر، یکی از پرخروش‌ ترین و پرشورترین کانون‌های اعتراض و مبارزه کارگران در جامعه ما بوده است. اگر بگوئیم که در این فاصله طولانی چندین ده ساله، توده‌های کارگر این مجتمع، هیچ سالی را بدون کارزار و جنگ و ستیز جدی علیه شدت استثمار و تعرضات سرمایه به پایان نبرده‌اند، مسلما سخن اغراق ‌آمیزی نگفته ایم. این مبارزات طبیعتاً فراز و فرود داشته است. گاه روند اوج پیش گرفته است و گاه دچار افت شده است. در سال‌های دهه ۶۰ حتی در روزهای اوج جنگ آفریده سرمایه و دولت‌های سرمایه‌داری ایران و عراق، در شرایطی که جمهوری اسلامی هر نفس کشیدن هر کارگر را با مستمسک شرایط جنگی! در نطفه خفه می‌ساخت باز هم کارگران هفت تپه، به رغم موقعیت ویژه این مجموعه عظیم صنعتی و نزدیکی بسیار زیاد آن به کانون‌های مشتعل جنگ، دست از مبارزه نکشیدند. آنها اعتصابات توفنده‌ای را در همین سال‌ها علیه تهاجمات سرمایه، سرمایه‌داران دولتی و دولت سرمایه (از ابتدای روی کارآمدن بورژوازی دینی، دولت جمهوری اسلامی مالک شرکت بوده است) سازمان دادند. کارگران در دهه ۸۰ بر دامنه این اعتراضات، به صورت بسیار بی‌سابقه‌ ای افزودند. حماسه‌ها آفریدند. اعتصاب را از محیط محدود مرکز کار به سطح شهر کشاندند، با حماسی‌ترین راه‌ بندان‌ها نظم سامان‌ پذیری سرمایه و چرخه تولید سرمایه اجتماعی را به ورطه اختلال و فروپاشی انداختند. از ساکنان کارگر شهرهای دزفول و شوش و جاهای دیگر طلب هم‌ رزمی و همبستگی طبقاتی کردند. با قیام شورانگیز خود شرایطی پدید آوردند که اهالی این شهرها هم‌ صدا و متحد به صفوف خروشان پیکار آنها پیوستند. کل منطقه را از زن و مرد و بزرگ و کوچک کارگر در حمایت از خواست‌های اولیه انسانی خویش به صف نمودند. توده‌های کارگر «کشت و صنعت هفت تپه» همه این رخدادها، میدان‌ داری‌ها و افتخارات را در کارنامه کارزار خود ثبت و ماندگار دارند.

در دل این مبارزات، رویکرد سندیکاسازی و آویختن کارزار توده کارگر به دار قانون! و نظم ضد کارگری سرمایه، همواره برای یافتن جای پا در میان کارگران تلاش می‌کرده است. این رویکرد در دوره‌های مختلف ضربات سنگینی نیز بر مبارزات کارگران وارد ساخته است و ضایعات بسیار تعیین کننده‌ای بر جای نهاده است. در سال ۸۴ اولین تأخیرها در پرداخت دستمزدها آغاز شد. علت نیز این بود که دولت اسلامی سرمایه زیر فشار قیمت های بین المللی این کالا و بسیاری دیگر کالاهای تولید داخلی حتی با سوبسیدها و تعرفه های بنفع سرمایه های داخلی قادر به حفظ سطح تولید نبود و مدیران این شرکت کاهش سود سرمایه را با مصادره دستمزدهای نازل کارگران و انتقال به چرخه تولید سرمایه جبران می کردند. شعور طبقاتى سرمایه داران و دولت آن ها همواره در پروسه بازتوليد رابطه خريد و فروش‏ نيروى كار سيماى واقعى خود را ظاهر مى سازد و از این به بعد ماشاهد این هستیم که مدیران سرمایه به محض این که پروسه انباشت سرمایه دچار کوچکترین اخلال می گردد فرمان به هجوم حداقل ها و دستمزد نازل می دادند. اعتراضات کارگران علیه مدیران و عمال سرمایه اکنون به فاز جدیدی صعود می کرد. در همان دهه ۸۰ در روزهایی که پویه کارزار توده کارگر کشت و صنعت هفته تپه، می‌رفت تا سراسر خوزستان را در جدال میان کار و سرمایه غرق کند. در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷ اعتصاب در مجموعه نیشکر هفت‌تپه در اعتراض به دستمزدهای معوقه صورت گرفت. این اعتصاب بیش از پنجاه روز به طول انجامید. سرمایه در سراسر جهان در این مقطع دچار بحرانی آن چنان عمیق و طوفانی بود که تاریخ بعد از بحران ۱۹۲۹ مشابه آنرا تجربه نکرده بود. یکی از پیامد های این بحران اخراج کرور کرور کارگران در سراسر جهان سرمایه بود. کارگران هفت تپه اکنون شاهد برنامه ریزی های دولت سرمایه و مدیران این شرکت جهت کاهش نیروی کار تحت عنوان فروش مجتمع بودند. در طی این اعتصاب کارگران این واحد تولیدی موفق به عقب راندن مدیران سرمایه این مجتمع صنعتی در برنامه های کاهش نیروی کار و به پرداخت دستمزدهای معوقه، گردیدند. وضع سایر کارگران واحد های کار و تولید نیز بهمین منوال بود از این رو کارگران لوله ‌سازی و برخی مراکز مهم صنعتی دیگر خوزستان به حمایت از همه خواسته‌ های هم ‌زنجیران هفت تپه ‌ای برخاستند، در اوضاع و احوالی که هزاران کارگر مقیم شوش و دزفول و جاهای دیگر برای انسداد بزرگ ‌راه‌های داد و ستد سرمایه در خوزستان، با کارگران نیشکر هم‌ سنگر گردیدند، آری درست در چنین وضعی، سندیکالیست‌ها پرچم سندیکا سازی بلند نمودند و چند ماه بعد، در آبان ۱۳۸۷، سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه تأسیس شد. سندیکا چی ها فریاد زدند و در بوق و کرنا کردند که راه چاره کارگران در نوع مالکیت سرمایه و حفظ مالکیت دولتی آن است! چندی نگذشت یکی از همین سندیکاچی‌ها، با بیشترین وقاحت و بی ‌شرمی در شبکه‌های اجتماعی مختلف نوشت که سندیکای دست ساخت وی موفق شده است بساط مبارزات و اعتراضات و راهپیمائی‌ها و راهبندان ‌های کارگران را برچیند! به سرمایه ‌داران اطمینان دهد که بازار پر رونق سود اندوزی آنها آماج کارزار کارگران نخواهد شد، او به گونه‌ ای وقیح نوشت که اینک امنیت سرمایه تأمین است و سرمایه ‌داران و توده کارگر در صلح و آشتی هستند. سندیکالیسم جنبش ضد سرمایه ‌داری طبقه کارگر را در گورستان نظم سرمایه دفن می‌کند و هزینه این خاکسپاری را هم از سرمایه ‌داران و دولت آنها مطالبه می‌کند! اما طبقه سرمایه ‌دار و دولت سرمایه ‌داری ایران در هیچ زمانی حاضر به تحمل این هزینه سنار و سی شاهی نبوده است. به همین خاطر هم کشتی تلاش سندیکاسازان همیشه اسیر گردباد و محکوم به غرق در بحر بلا است. کوشش سندیکالیست ‌های هفته تپه ‌ای هم سرنوشتی سوای این نیافت. امام زاده دست ساخت آنها مطابق معمول از شمول لطف قانون سرمایه محروم ماند و قادر به اعجاز خیلی زیادی در عرصه فریب کارگران نشد، با این وجود بدون تأثیر هم باقی نماند. نتیجه قابل تعمق آن این بود که برای مدتی موج مبارزات کارگران را به عقب راند و از خروش انداخت، نتیجه دیگر آن این بود که در گوش توده های کارگر خواند که برای احقاق مطالبات روز خود به قانون آویزید، قدرت پیکار طبقاتی خویش را در نظم سرمایه منحل سازید، سندیکا تشکیل دهید، مطیع نخبگان باشید. خودتان سود و سرمایه تولید کنید و تحویل سرمایه داران دهید، کار فروش جنبش و قدرت طبقاتی خویش به سرمایه داران و نظام بردگی مزدی را هم به بالانشینان، به هیئت رئیسه سندیکا بسپارید.

این مبارزات به طور واقعی مهم، درس‌آموز و قابل تجربه‌ آموزی بودند. اما در نهایت تأسف، کارگران درس زیادی از این رخدادها نیاموختند. همه شواهد بانگ می‌ زد که توده کارگر هفت تپه به جای سندیکا‌سازی، به جای اینکه راه چاره را در مذاکره و چون و چرا با صاحبان سرمایه جستجو کنند، به جای آنکه دنبال اجماع با سرمایه ‌داران برای حصول خواست‌های خود باشند، به جای اینکه عده‌ای را در بالای سر خود قرار دهند تا پروسه این مذاکرات و داد و ستدها و چون و چراهای بی‌ فایده بد فرجام را پی گیرند، به جای همه این‌ها باید فقط به قدرت پیکار طبقاتی خود اتکا می‌کردند، باید این قدرت را شورایی سازمان می‌ دادند، از درون این شوراها باید آگاهی و ظرفیت رویارویی خویش، توان خود برای بسیج حمایت هم‌زنجیران، بسیح پشتیبانی‌های گسترده کارگری از مبارزات خود را بالا می‌بردند. از درون شوراها راه می‌افتادند و سفره دل پیش همه کارگران در کارخانه‌ها و مراکز دیگر کار، در خوزستان و در سراسر ایران باز می‌نمودند. آنها می‌توانستند چنین کنند، می‌توانستند حمایت همه نوعی میلیونها کارگر، از جمله حمایت مالی آنها را جلب نمایند. از همه اینها تعیین کننده ‌تر و بنیادی ‌تر، می‌ توانستند پروسه کارزار روز خود را پویه برپایی یک جنبش وسیع و سراسری و شورایی ضد سرمایه ‌داری کنند. تاریخ زندگی بشر در دوره‌های مختلف، تاریخ مبارزه طبقاتی، مالامال از شکل‌ها و نوع این میدان‌داری‌ها توسط استثمار شوندگان و صد البته متناسب با داده‌ها و عوامل و شرایط خاص هر دوره است. این نیز در زمره بدیهی ‌ترین بدیهیات است که کارگران میلیون‌ها بار بیش از همه استثمار شوندگان و فرودستان پیشین ظرفیت انجام و پیشبرد این تلاش‌ ها و کارزارها را دارند. کارگران هفت تپه چنین نکردند، جنبش کارگری ایران و جهان بدبختانه از سالیان متمادی پیش تا آن روز چنین نکرده بود و در این گذر هیچ درس ارزنده ‌ای برای هم ‌زنجیران هفت تپه‌ ای ما در کارنامه خود نداشت. یک چیز بسیار روشن است که نا توانی و اهمال کارگران از پیگیری چنین پروسه ‌ای از کارزار طبقاتی در آن روز کل مبارزات سال‌ های بعد آنها را زیر فشار عوارض خود داشته است. درست به همان گونه که جنبش کارگری جهان و ایران هر روز که می‌گذرد به گونه‌ ای بسیار کوبنده‌ تر، فرساینده ‌تر و مرگ‌آورتر تاوان جدایی از ریل راستین کارزار شورایی ضد سرمایه ‌داری را می‌پردازد. آنچه در سال ۱۳۹۶ و با شروع سال ۱۳۹۷ تا حال کارگران انجام داده‌ اند نیز به وضوح بار همین عوارض را بر پیشانی دارد. چند هزار کارگر زیر تازیانه فقر و گرسنگی، ماه‌های زیادی از سال را در حال اعتصاب بودند وعلیه فشار استثمار سرمایه می ‌جنگیدند. رابطه میان خود با سرمایه ‌داران و دولت سرمایه را رابطه استثمار شونده و استثمارگر، رابطه طبقه فروشنده نیروی کار و فرودست با طبقه سرمایه‌ دار و حاکم، رابطه طبقه قربانی ارزش افزایی، سودجوئی و خودگستری سرمایه با شیوه تولید و مناسبات مبتنی بر سود می‌دیدند. آنان در سه ماهه اول سال ۱۳۹۷ سه بار اعتصاب کردند که در قیاس با مدت مشابه سال پیش رشد چشمگیری داشت. دست به اعتصاب زدن این کارگران کاملا از سرچشمه واقعی فقر، گرسنگی، عدم دریافت دستمزد ماه ها و آینده ای نا معلوم است. درست است که این اعتصابات تحت تاثیر یک جنبش شورائی ضد سرمایه داری و سرمایه تیز واقعی کارگران انجام نمی شود و در اکثر موارد خود بخودی و خود جوش است اما در هر حال ضد سرمایه داری و سرمایه ستیز می باشد و کارگران درگیر در آن بر واقعیت استثمار خویش واقف هستند. آن ها رابطه کار و سرمایه یعنی رابطه ای که در آن استثمار می شوند را می بینند و با همه وجود خود احساس می کنند. کارگران نه در این موسسه بلکه در تمامی موسسات سرمایه در ایران بخوبی می دانند که صاحبان سرمایه همراه با دولت، ارتش و پلیس و قوای قهر و سرکوب، و تهدید به زندان و شکنجه درصدد جلوگیری از وقوع هر گونه حرکت این چنینی کارگری هستند، با این وجود کارگران از سر اجبار، ناچاری و استیصال دست به توقف تولید و اعتصاب می زنند. پرونده مبارزات کارگران هفت تپه بخوبی و روشنی نشان می دهد که عمل اعتصاب یک پدیده اتفاقی نیست و خود حاصل تکامل سلسله حرکات کارگری قبلی می باشد. کارگران متجمع کشت و صنعت هفت تپه در سه ماهه اول سال کنونی سه اعتصاب داشته اند که از ویژگی های خاصی برخوردار بوده اند و شایسته بررسی و تحلیل می باشند. این کارگران در شش ماه اول سال ۱۳۹۵ فقط یک اعتصاب داشته اند اما در شش ماه دوم همین سال ده بار اعتصاب کردند. در عین حال هفت تجمع اعتراضی در شش ماه اول و همین تعداد در شش ماه دوم سال ۱۳۹۵ بر گزار کرده اند. از ابتدای سال ۱۳۹۶ کارگران متوجه وضع امنیتی و کنترل سخت حرکات و تماس های خود از سوی سرمایه داران و عوامل آن ها می شوند. ۲۱ اردی بهشت اعتراض به نصب دوربین های مداربسته کنترل و اخراج ۳۰ کارگر تحت عنوان سازماندهند گان اعتصاب ادامه می یابد. این فضای امنیتی بخصوص کارگران روز مزد و فاقد قرارداد کار را نگران آینده کارشان کرده است. اما پیش از هر چیز این سرمایه داران موسسه هستند که از جنبش کارگری این موسسه می ترسند و رعشه بر اندامشان افتاده است. در خرداد ماه همین سال صاحبان سرمایه و کارفرمایان این مجتمع از طرفی با وعده پرداخت دستمزدهای عقب افتاده و از طرف دیگر تعیین وقت معین برای بازگشت کارگران اخراجی به کار به خدعه و نیرنگ تلاشی صف متحد کارگران پرداختند. در جریان این اعتصاب ها صف کارگران قدری بیشتر یک پارچه گردید و یکی از نتایج آن بازگشت کارگران اخراجی بود. این کارگران در سه ماه اول سال ۱۳۹۶ نیز هفت بار تجمع اعتراضی انجام داده اند. در حالی که اعصابات سال گذشته بخش های مختلف این مجتمع بزرگ بطور پراکنده انجام شد اما دراوخر سال ۹۵ کارگران فصلی نی بر، کارگران روز مزدی بخش صنعتی شامل ۱۳۰۰ کارگر و دیگر کارگران نی بر و رانندگان تقریبا همزمان اعتصاب کردند. کارگران کارخانه نی شکر نیز به جمع اعتصاب کنندگان پیوستند. این اعتصاب که مدت ده ماه ادامه داشت و شامل بیش از ۳۰۰۰ کارگر می شد عزم محکم و پابر جای کارگران را نشان می داد بطوری که موجب خشم سرمایه داران و عوامل حکومتی گردید که عاقبت به مداخله نیروهای سرکوب سرمایه انجامید. قبل از این و در نیمه اول سال ۹۵ کارگران زیر فشار اقتصادی و گرسنگی، افزایش اجاره بهای کوی سازمانی یعنی بیغوله هایی که کارگران در آن شب را به صبح می رساندند و آماده سلاخی در کارگاه ها و کشتزارهای استثمار نیروی کار می شدند، دست به اعتراض می زدند. برخی دیگر در اعتراض به اخراج خود اجتماع اعتراضی تشکیل دادند که به دخالت پلیس سرمایه انجامید. در مهر ماه همان سال ۱۲۰۰ کارگر با قرادادهای مختلف رسمی، قرادادی، روز مزد اعتصاب کردند و در تجمع آن ها کارگران اخراجی و بازنشسته شرکت کردند. کارگران هفت تپه از تدارک تصرف کارخانه سخن گفتند! مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه اواخر دی ماه ۱۳۹۶ وارد فاز تازه ای از گسترش و کارزار علیه سرمایه و سرمایه داران شد. خیزش جدید کارگران سه روز پیش با تعطیل چرخه کار در بخش های کشاورزی، دفع آفات و آبیاری آغاز گردید. صبح روز دوشنبه ۲۵ دیماه، همه کارگران بخش های تعمیر و نگهداری ماشین آلات به اعتصاب پیوستند. آنان خواستار پرداخت فوری همه دستمزدهای معوقه، افزایش مزدها و بهبود شرایط کار خود هستند. صاحبان سرمایه و عمله و اکره نظم تولید و سرکوب سرمایه داری، با مشاهده نخستین جرقه های اعتراض توده های کارگر و توقف چرخه های کار، بسیار سراسیمه به دست و پا افتادند. آنان مطابق معمول کوشیدند تا از طریق وعظ و اندرز، وعده و وعید، توپ و تشر و تهدید، کارگران را به دست کشیدن از مبارزه متقاعد سازند. بسیار مزورانه و شیادانه تلاش کردند که به سیاق دوره پیش شروع به توزیع فیش های حقوقی دروغین بنمایند. دسیسه ها و ترفندهایی که سالیان متمادی است کل کارائی خود را از دست داده است و مورد انزجار و نفرت انفجارآمیز تمامی آحاد کارگران است. با شروع اعتصاب، کاظمی مدیرعامل شرکت در نهایت بی شرمی دور تازه ای از عوامفریبی را آغاز کرد اما صدای او در میان شعارهای کوبنده کارگران معترض خاموش شد. توده وسیع اعتراض کنندگان کارگر یک صدا فریاد زدند که: ما را آشغال می خوانند!! آشغال خودت هستی، آشغال خودتان هستید» (اشاره به فحاشی های امام جمعه) با خاموش شدن صدای کاظمی، یکی از کارگران سندیکالیست شروع به سخنرانی کرد. او دریافته بود که عزم توده کارگر برای ادامه پیکار بسیار جزم است. که کارگران این بار عاصی تر، پرخروش تر و خشمگین تر از روزهای پیش هستند، او توجه داشت که تمامی درها برای قبول وعده و وعیدها و مماشات ها بسته است. از همه اینها مهم تر، دریافته بود که کارگران آماده برداشتن یک خیز بزرگ برای تصرف شرکت هستند. نماینده سندیکا با درک این فضا، شروع به سخنرانی کرد. از نواقص قانون کار گفت، به تشریح بی کفایتی مدیر شرکت (دردورۀ اولریاستجمهوریروحانی، شرکتکشتوصنعتنیشکرهفتتپه در سال ۱۳۹۴ به بخشخصوصیفروختهشد) پرداخت!. اسماعیل بخشی ریشه کل مشکلات را در کاستی های قانون کار و بی دانشی مدیران دانست!! و به دنبال این حرف ها کوشید تا وارد فضای خشم کارگران شود و این فضا را برای مماشات تلطیف کند، او تلاش کرد تا حرف دل کارگران را بر زبان آرد اما این حرف را به نفع سازش با سرمایه بازپردازی کند. آنچه در وجود کارگران موج می زد و می خروشید این بود که کارخانه و کل شرکت و شرکت ها محصول مستقیم کار و تولید و استثمار ما است. ما شرکت را تصرف می کنیم و برنامه ریزی کار و تولید را به دست می گیریم. موجی که در وجود کارگران می پیچید این را می گفت اما حرف نماینده سندیکا آن بود که شرکت میراث پدران ماست. مدیر روز شرکت کفایت لازم را دارا نیست، قانون کار هم ایراد دارد. پس ما مدیریت شرکت را به دست می گیریم و بسیار قانونی استثمار خود توسط سرمایه را مدیریت می کنیم!! این کار را ادامه می دهیم تا دولت سرمایه یک مدیر لایق را اعزام دارد!!. مدیری که کاردان تر از مدیر کنونی استثمار وحشیانه ما را برنامه ریزی کند و صدای ما را خاموش سازد!!. اعتصاب گسترده کارگران نیشکر کانون طنین این دو صدای متفاوت بود. دو روایت متضاد از تصرف کارخانه، روایت سندیکالیستی که در اوج مبارزه جوئی!! کل حرفش نشستن چند سندیکاچی بر جای مدیر شرکت و برنامه ریزی استثمار توده کارگر توسط نمایندگان سندیکا برای صاحبان سرمایه است. روایت دوم از آن کارگران در حال پیکار علیه سرمایه است. روایتی که البته نتوانست خود را شفاف و رسا مطرح سازد. حرف دل این کارگران آنست که کل کارخانه را، کل سرمایه حاصل کار و استثمار خویش را از چنگال سرمایه دار و از حالت سرمایه بودن خارج سازیم. خودمان کار و تولید را برنامه ریزی کنیم، برای چه تولید شود و چه تولید نشود و محصول کار چگونه مصرف گردد، برای کل پروسه کار و تولید و زندگی خویش تصمیم بگیریم. کارگران نیشکر هفت تپه اینک آماده تداوم اعتصاب و کارزار هستند. روند جنگ و گریز کارگران با سرمایه داران ادامه یافت تا در بهمن شاهد اوج گیری آن باشیم که در آن ۳۰۰۰ کارگر مجتمع هفت تپه به مدت ده روز دست از کارکشیدند و چرخ سود را متوقف کردند. این حرکت پیش رفته و سازمان یافته از آن جا آغاز شد که بعد از مدت های طولانی اعتراضات کارگری بخش های مختلف و جداگانه بر سر مسائل مختلف کارگری از جمله عدم پرداخت ماه ها دستمزد ناچیز، عدم پرداخت بازنشستگی، حق بیمه دوران بیکاری کارگران نی بر، یک ماه معوقات کارگران بخش صنعتی و گروهی از کارگران بخش کشاورزی پرداخت شد که در نتیجه آن کارگران خشمگین همه ی بخش های این صنعت بزرگ دست به اعتصاب زدند و خواهان احراز همه ی مطالبات خود شدند و حتی تغییر مدیریت را در دستور روز خود قرار دادند. در یازدهیمن روز این اعتصاب (۱۶ بهمن ۱۳۹۶) اعتراضات به وعده های توخالی سرمایه داران بالاگرفت که به درگیری با عوامل سرمایه و نیروهای انتظامی انجامید کارگران درب های ورودی مجتمع را مسدود کردند و مانع ورود مدیران سرمایه به محل کار شدند. کارگران نگران این بودند که دستمزد آخرین ماه های سال به سرنوشت مطالبات پرداخت نشده قبلی آن ها به پیوندد لذا مصمم شدند تا نتیجه نهایی با پشتیبانی کارگران سایر بخش ها جلو ترفند سرمایه داران به ایستند. با این حال در پی مذاکراتی با کارفرمایان به میانجی گری فرماندار شوش ۱۵۰۰ کارگر نی بر کنتراتی و باز نشستگان به تجمع و اعتصاب پایان دادند. به این ترتیب اعتصاب و اتحاد کارگران از هم متلاشی شد. یکی از عوامل پراکنده شدن کارگران قرارداد های گوناگون دستمزدی آن ها با سرمایه دار است. علاوه بر این تقسیم کار سرمایه داری به جدا شدن کارگران رشته ها و حوزه های مختلف پیش ریز سرمایه می گردد اما یک واقعیت ساده این است که همه ی کارگران بخش های مختلف این مجتمع در قالب کارگران فصلی، روز مزدی، کنتراتی، رسمی، قرارداد سفید امضاء و غیره توسط سرمایه، علی رغم نوع مالکیت آن بطور وحشیانه استثمار می شوند. ایجاد قراردادهای رنگارنگ کار، تقسیم کردن کارگران به کارمندان، معلمان و غیره سیاست اختلاف بیانداز و حکومت کن طبقه حاکم ایران و کلا دولت‌های سرمایه‌داری است. این سیاست فقط برای کارگران ضرر می‌آفریند و آن‌ها را از همکاری و همیاری یکدیگر باز می‌دارد. تقسیم کارگران به گروه‌های مختلف که همواره سیاست طبقه حاکمه بوده است، در برخی از این گروه‌ها این احساس غرور را بوجود می‌آورد که گویا آن‌ها به طبقه خاصی غیر از طبقه کارگر تعلق دارند و این موقعیت برای آن‌ها مزیت ویژه‌ای می‌آفریند!! در حالی که این جز سراب چیز دیگری نیست و فقط یک احساس است که مبنای واقعی ندارد، تنها معنای آن هدفی است که طبقه حاکمه سرمایه‌دار و دولت آن در پراکندگی کارگران دنبال می‌کند. نامیدن بخشی از طبقه کارگر با عنوان کارمند، معلم، بهیار و غیره فقط نامی است که کارگران را دچار فریب و اغوای تعلق به طبقه‌ای واهی می‌کند که ثمره‌ی آن نصیب سرمایه‌داری می‌گردد. این در حالی است که ما همه کارگران مزدی یک نظام هستیم و به وسیله یک طبقه استثمار می‌شویم. بخش مهمی از طبقه کارگر ایران در حاشیه شهرها، کپر‌ها و حلبی آبادها زندگی و کار می‌کنند. لذا توجیه تقسیم کار و حتی قراداد های مختلف مزدی در پراکندگی کارگران نه تنها غیر واقعی و گمراه کننده است بلکه نمی تواند پاسخ گوی اتحاد کارگران در اعتصابات و اعتراضات تا کنونی آن ها باشد. این تقسیم بندی ها، دستمزدهای متفاوت و قراردادهای گوناگون مانع مبارزه کارگران نه در هفت تپه و نه هیچ کجای جهنم سرمایه داری نیست، اگر کارگران مصمم، سازمان یافته و سرمایه ستیز به جنگ سرمایه داران بروند همه این سد ها را خواهند شکست. کارگران بطور آگاه و هشیار نشان می دهند که تضاد آن ها با این روابط تولید است و این آن ها هستند که تمامی چرخ سود را می گردانند در غیر این صورت آن ها دست به اعتصاب و خواباندن چرخ تولید و سود نمی زدند. کارگران بطور کلی و کارگران مجتمع هفت تپه نیز بخوبی می دانند که اعصاب و خواباندن چرخ تولید خشم سرمایه داران و دولت آن ها را بر می تابد و رعشه بر اندام آن ها می اندازد زیرا هدف تولید چیزی جز کسب سود و باز تولید و انباشت سرمایه نیست. اعتصاب و اعتراضات کارگران این موسسه در اسفند نیز ادامه یافت که در آن کارگران نی بر، رانندگان تریلی و تراکتور های نی کش شرکت کردند. برخی از این کارگران پس از چند ساعت اعتصاب بکار بازگشتند اما بخش اعظم کارگران اعتصاب را تا چند روز ادامه دادند.

روز سه شنبه ۷ فروردین ۱۳۹۷ کارگران تمام بخش های مجتمع نیشکر هفت تپه دست از کار کشیده و اعتصاب کردند و تولید شکر را متوقف نمودند. آن‌ها سپس به منظور بستن جاده تزانزیت اندیمشک‌ – اهواز به طرف سه ‌راه «خوانساری» حرکت کردند اما در مسیر حرکت کارگران به سوی جاده، چند تن از آن ها در اثر تصادف زخمی و به بیمارستان منتقل شده‌اند. کارگران نیشکر هفت‌تپه به کارخانه بازگشته‌ اند و اعتصاب ادامه دارد. این کارگران مانند همه هم زنجیران خود در سراسر ایران راه اعمال قدرت ولو در سطح ابتدائی و نازل را پیش گرفتند. کارگران می دانند سر دادن شعار دولتی کردن شرکت در نهایت به جابجایی مالکیت سرمایه منجر می گردد و هیچ گره ای از مشکلات کارگران با سرمایه داران را حل نمی کند. بهمین دلیل آن ها پرداخت دستمزدهای عقب افتاده را با خواباندن چرخ تولید و مسدود کردن راه ها مجاری تولید اضافه ارزش پاسخ گفتند. کارگران اعتصابی روز چهارشنبه با سر دادن فریاد گرسنگی به سوی کوی ایلام محل سکونت سرمایه داران و مدیران شرکت، رفتند و با تیراندازی نیروهای محافظ سرمایه مواجه شدند. علیرغم اعلام تعطیلی مجتمع نیشکر هفت تپه از جانب مدیریت آن در شبانگاه چهارشنبه، تمام کارگران این مجتمع روز پنجشنبه نهم فروردین ماه در مقابل درب این شرکت تجمع کردند. در همین روز ۶ کارگر دستگیر و چند کارگر دیگر احضار شدند. مبارزه و اعتصاب کارگران هفت تپه ادامه یافت و روز چهار شنبه ۱۵ فروردین کارگران بخشهای مختلف شرکت نیشکر هفت تپه مانند بخش تجهیزات، دست از کار کشیدند و عنوان کردند تا همکارانشان آزاد نشوند و اخراجی های عنوان شده لغو نشود دست به ادامه تولید نخواهند زد.

اعتصاب کارگران نیشکر هفت ‌تپه که از ابتدای هفته آخر مرداد ۹۷ آغاز شده بود، ادامه داشت. مهم ‌ترین مطالبه کارگران پرداختِ سه ماه مزدهای معوقه است. یکی دیگر از خواسته‌های کارگران هفت ‌تپه، امکان برخورداری از مزایای بازنشستگی پیش از موعد است که در لیست بیمه آنها، کار سخت و زیان‌آور ذکر نشده‌است. در این تجمع، کارگران رسمی، روزمزدی و همچنین آنها که در آستانه بازنشستگی هستند، شرکت داشتند. کارگران از ساعات ابتدایی صبح دست از کار کشیدند و در محوطه مجتمع جمع شدند. اعتصاب همه کارگران مجتمع تا هفتم شهریور ادامه داشته است. همزمان شمار اعتصابات این روز ها روزآفزون و خیره کننده است. ۲۸ اعتصاب در هفته اول شهریور و به همین اندازه اعتراض جریان داشته است. این در حالی است که اعتصابات ماه پیش رقم بالای ۸۳ را نشان می داد. کارگران مبارزه می کنند، فریاد اعتراض سر می دهند، می کوشند تا قدرت خود را ظاهر سازند اما هر اعتراضی علیه وضعیت موجود مترادف با عروج جنبش ضد سرمایه داری نیست. واقعیتی است که کارگران ایران بسیار کمتر از همزنجیران اروپائی خود اسیر توهمات سندیکالیستی و سندیکائی هستند. این را به عینه می توان دید. از جمله اعتصابات باید از اعتصاب سراسری کارگران ترانزیت یعنی رانندگان کامیون در مشهد، تربت حیدریه، قزوین، زرین شهر، بروجرد، نوشهر، اصفهان، رشت، انزلی، چالوس و کلاردشت در هشتمین روز اعتصاب همچنان از بارگیری امتناع می‌کنند و اعتصابشان ادامه دارد. رانندگان کامیون در شهرک صنعتی مبارکه اصفهان در سیزدهم مرداد به اعتصاب خود ادامه می‌دهند. بنا بر گزارش‌ها، با وجود پراکندگی اعتصاب رانندگان کامیونِ حمل کالا این اعتصاب در شهرهای تبریز، مراغه، ارومیه، اصفهان، زرین‌شهر، نجف‌آباد، ‌شهرکرد، لردگان، فرخ‌شهر، جاجرم، اهواز، خرمشهر، قزوین، بهبهان، شیراز، ممسنی، مرودشت، زرقان،‌کرمان، کرمانشاه، یاسوج، گرگان، خرم‌آباد، چالوس، ساوه، اراک، بندرعباس و یزد تا چهاردهم مرداد ادامه داشت و رانندگان کامیون در بوکان و نهاوند، مشهد، سبزوار و نیشابور هجدهمین روز (هجدهم مرداد) اعتصاب خودشان را در انسجامی بی نظیر ادامه دادند. البته اعتصاب این کارگران ابتدای خرداد ۹۷ آغاز شد.

این چند صد هزار کارگر برای سرمایه کار می‌کنند، کارگر سرمایه اجتماعی یعنی کل سرمایه ها، کل نظام سرمایه داری و دولت سرمایه می‌باشند. توسط سرمایه به وحشیانه ترین شکل استثمار می‌شوند. وقتی از افزایش بهای حمل کالا می‌گویند، خواستار گرفتن این افزایش از سرمایه هستند، افزایش مورد بحث سوای مطالبه افزایش بهای نیروی کار هیچ چیز دیگر نیست. کارگران حمل و نقل در زمره اثرگذارترین بخش طبقه کارگر می‌باشند. آنها باید بدانند و تعمق کنند که خواست آنها خواست کاهش کار لازم آنها به زیان کار اضافی، مبارزه آنها علیه شدت استثمار سرمایه داری و جزء لایتجزای مبارزه کل کارگران علیه سرمایه است. ما از همه بخش های طبقه کارگر می‌خواهیم که به حمایت از پیکار کارگران راننده برخیزند. همزمان به این کارگران نیز یادآور می‌گردیم که به نقش عظیم خود در مختل سازی چرخه ارزش افزائی سرمایه و اعمال قدرت طبقاتی ضد سرمایه داری فکر کنند. به این اندیشند که می‌توانند این قدرت را در حمایت از مبارزات کارگران هپکو، آذراب، راه آهن، معلمان، پرستاران، کارگران هفت تپه و فولادسازی و کل توده های طبقه خود به کار گیرند. به این فکر کنند که اگر آنها و کل طبقه آنها دست در دست هم علیه سرمایه متشکل و متحد گردند، می‌توانند تمامی خواست های روز خود را در بالاترین سطح، بر سرمایه داران و دولت آنها تحمیل کنند، اگر چنین کنند، چنان قدرتی خواهند شد که تا برچیدن کامل بساط کار مزدی پیش خواهند رفت.

کارگران هفت تپه روزهای آخر آبان ۱۳۹۷ سی امین روز اعتصاب و پیکار از دور جدید مبارزات خویش را پشت سر نهادند. آنان ۳۰ روز تمام است که در اعتراض به مصادره چندین ماهه مزدهای خویش توسط وحوش سرمایه دار و دولت فاشیستی اسلامی سرمایه داری دست از کار کشیده و چرخ تولید را از چرخش باز داشته اند. اسماعیل بخشی اعلام کرد که کارگران هفت تپه در روز جمعه ۲۵ آبان ۹۷ در سطح شهرستان شوش راهپیمائی داشته اند و فردا ( شنبه) به اتفاق همسران و فرزندان خود در مصلا تجمع خواهند داشت. این حرکت رادیکال کارگری است. نقش زنان کارگر که با کار رایگان خود درخانه، سرمایه و سود می آفرینند در پیشبرد پیکار مشترک علیه سرمایه بسیار حماسی، ستایش انگیز و از همه مهمتر درس عبرتی شکوهمند برای کارگران سراسر ایران و دنیا است. اما کارگر آگاه ضد سرمایه به جای پهن کردن بساط تظلم و تحصن در پیشگاه قانون و نظم سرمایه به قدرت رفقای طبقه خود رجوع می کند. از کارگران شهرداری، کارگران همه صنایع، از معلمان و رانندگان، کارگران آب و برق و گاز می خواهد که با تعطیل چرخه کار و تولید، با اعتصاب و حضور در تجمع و راهپیمائی ها به یاری همزنجیران هفت تپه ای خویش برخیزند. امنیت اشتغال، تضمین معیشت افزایش مزدها، پرداخت بیمه درمان، بهبود شرایط کار و زندگی از جمله خواستهای عاجل و فوری دیگر توده های معترض کارگر هفت تپه می باشد. کارگران در طول این مدت به کرات راهپیمائیهای عظیم اعتراضی سازمان داده اند. تظاهرات وسیع و پرشکوه در محیط کار، در خیابان های شوش و سایر جاها بر پای داشته اند. نواحی مختلف شهر شوش را میدان نمایش پیکار علیه صاحبان سرمایه و رژیم هار سرمایه داری کرده اند. آنان بارها خشماگین و مصمم اعلام کرده اند که تا حصول خواست ها به مبارزه ادامه خواهند داد. خیزش گسترده و رادیکال کارگران هفت تپه، پیروزی آنها در جلب حمایت وسیع کارگران شهر شوش، طنین همصدائی کارگران فولاد با همزنجیران هفت تپه ای خود، میدان داری پرشکوه زنان کارگر در پیشبرد اعتصاب و راهپیمائی و تظاهرات کارگری، فریاد برپائی شوراها با دخالت کل آحاد کارگران برای کارزار نیرومند علیه سرمایه، خروش پرشکوه و متحد توده کارگر پولاد و هفت تپه برای اعتصاب، اعتراض و خیزش سراسری کارگری در خوزستان، کل این رخدادها با هم دولت اسلامی سرمایه را دچار وحشت کرد. اعتراض و میدان داری توده کارگر روز ۲۷ آبان آماج شبیخون عوامل قهر و سرکوب فاشیسم اسلامی بورژوازی قرار گرفت. چکمه پوشان مزدور مسلح سرمایه به صف کارگران یورش بردند، آنها را ضرب و شتم کردند و حداقل ۴ (در برخی گزارشات از هفت کارگر نام برده می شود) کارگر را دستگیر و روانه شکنجه گاه ساختند. همزمان چند صد کارگر صنایع فولاد اهواز چندین روز است در اعتراض به تعویق طولانی پرداخت مزدها و برای تحقق سایر خواسته های خود در حال اعتصاب و ادامه پیکارند. آن ها با تشکیل اجتماع در مقابل استانداری اهواز از تعرضات بربرمنشانه سرمایه، سرمایه داران و دولت درنده اسلامی سرمایه داری علیه زندگی خود سخن راندند. در همان جا راه را بر اتوموبیل حامل جهانگیری معاون روحانی بستند ونفرت و خشم و قهر خویش نسبت به مالکان و حاکمان سرمایه را هر چه وسیع تر ابراز نمودند. کارگران از درون اجتماع و راهپیمائی اعتراضی خود به حمایت از مبارزات پرشکوه همزنجیران خویش در هفت تپه پرداختند. دست همراهی و همرزمی و همپیوندی به سوی کارگران نیشکر، کل کارگران خوزستان و همه کارگران ایران دراز کردند. فریاد «کارگران خوزستان اتحاد، اتحاد» و « فولاد – هفت تپه اتحاد، اتحاد» با شکوه تمام و طنین کوبنده به گوش همگان رساندند. آنان مصمم و پرخروش از مبرمیت و حیاتی بودن همبستگی ها گفتند. از تمام همزنجیران کارگر خوزستانی خواستند که دست در دست هم، متحد و همرزم به عنوان بخشی از طبقه کارگر ایران در صفی واحد و یکپارچه، قدرت خویش را در مقابل قدرت سرمایه به نمایش بگذارند. کارگران کشت و صنعت هفت تپه خیلی زود غریو خروشان صدها کارگر فولاد را جواب مثبت دادند. آنها که روزهاست چرخ تولید سود را از چرخش باز داشته اند. در دهمین روز اعتصاب خویش، در یک خیزش خروشان دستجمعی، حصارهای شرکت نیشکر را پشت سر نهادند. وارد شهر شوش شدند، از اهالی کمک خواستند و همه با هم فریاد زدند «مردم شوش بیائید، ما همه با هم هستیم» فریادی که با استقبال وسیع و پرشور کارگران شهر مواجه گردید. جمعیت هزار نفری کارگران نیشکر بر فراز این خیزش شکوهمند به فراخوان همزنجیران اهوازی جواب دادند و فریاد کشیدند: « فولادی با غیرت – تشکر، تشکر» آنان از دور دست همرزمی همرنجان را فشردند و بر اهمیت همصدائی ها تأکید کردند. آنچه این روزها در خوزستان جریان یافت، می توانست طلایه رخدادی پرشکوه در درون جنبش کارگری ایران باشد. غریو برپائی شورای ضد سرمایه داری در هفت تپه، گسترش اعتصابات از چهاردیواری کارخانه ها به خیابان های شهرها، فریاد پرخروش همبستگی و مبارزه متحد کارگران مراکز مختلف کار علیه سرمایه، حمایت گسترده کارگران شوش از همرزمان هفت تپه ای، همه و همه رخساره های طلوعی نوین برای بالندگی همبستگی ها و همرزمی های متحد طبقاتی در تاریکی زار دهشتناک پراکندگی ها ی روز است.

جنبش کارگری در خوزستان در ماه آبان فراز نوینی از جدال علیه سرمایه داری را آغاز میکند. در مجتمع صنعتی هفت تپه نطفه شورائی منعقد گردیده است که شانش بالیدن دارد. شورائی که با همه کاستی های اساسی و به رغم حمل ارثیه های سخت جان رفرمیسم تا همین جا گام هایی به جلو برداشته است. برای اولین بار بر مشارکت آحاد کارگران در کلیه راه حل جوئی ها، چاره گری ها، چگونه پیش تاختن ها و تصمیم گیری ها در صحنه مبارزه و کف خیابان و حضور توده های کارگر تأکید ورزیده است. آویختن به هر رهبر، نهاد، جمعیت، حزب و نیروی بالای سر را مطرود خوانده است. به قدرت پیکار کارگران تکیه می کند. این قدرت را سرنوشت ساز، فصل الخطاب و سلسله جنبان واقعی همه موفقیت ها، افت و خیزها و معادلات کارزار علیه سرمایه و سرمایه داران می بیند. جنین ضعیف شورای هفت تپه محور تلاش را بر صف آرائی نیرومند و وسیع توده کارگر در مقابل صاحبان سرمایه و دولت قرار داده است. اتکاء کارگران به قدرت طبقاتی خود را شالوده جهتگیری های عملی کرده است. اعتصاب را از چهاردیواری کارخانه به شوش کشانده است. کل کارگران شهر و زنان و کودکان را همصدا و همراه ساخته است. از کارگران مبارز، مصمم و جسور فولاد اهواز برای پیشبرد مشترک کارزار همراهی خواسته است. درخواستی که خروش همصدائی و همبستگی فولادسازان را به دنبال آورد. پیوند طبقاتی درخشانی که تا همین حالا خوزستان را تکان داده است. شور همدلی، همراهی و همرزمی را در دل بخش وسیعی از کارگران و کارگرزادگان جهنم سرمایه داری به جوش انداخته است. خیابان های اهواز و شوش را آکنده از طنین کوبنده، « اتحاد، اتحاد» کرده است. کارگران هفت تپه در کف همین خیابان ها، در محوطه کارخانه شورائی با هم گفتگو می کنند، تصمیم می گیرند و نقشه ادامه پیکار را ترسیم و اعمال می نمایند. قوای قهر بورژوازی جمعی از کارگران را راهی سیاه چال کرده است اما توده کارگر همچنان استوار و متحد به پیکار ادامه می دهند. هفت تپه ای ها موفقیت های مهم دیگر داشته اند. شرکت فعال زنان در تصمیم گیری ها، پیشبرد کار، سنخرانی ها و همه مسائل مبارزه یکی از این دستاوردها است. خیزش همگانی سکنه کارگر شوش برای حمایت از همزنجیران موفقیت مهم دیگر است. تصاویر گویا است که خانواده های کارگری در خانه ها جمع می شوند، غذا پخت می کنند و آن چه را که اعتصاب کنندگان احتیاج دارند فراهم می سازند. این صحنه ها، جان فشانی ها، اشک ها و فدا کاری ها رعشه بر اندام هر انسانی می اندازد که هنوز آخرین بارقه های انسان بودنش تاراج تهاجم و توحش سرمایه نگردیده است. این همبستگی و هم آوایی ها در عین حال بانگ رسای این واقعیت سترگ است که طبقه ما از چه قدرت عظیم لایزالی برخوردار است. چگونه می تواند این قدرت را سلاح رهائی انسان سازد. چه حماسه ها می آفریند، چسان ارزش های پرشکوه انسانی را پاس می دارد، به زندگی معنی می بخشد، شرف، حیثیت اعتبار و کرامت واقعی بشری را به نمایش می گذارد. فراموش نکنیم، بحث بر سر نفس فداکاری ها و از خود گذشتگی ها نیست. پیشینه این جور کارها در میان توده های کارگر ما طولانی است. سخن اساسی آنست که این بار کل اینها در پهنه پیکار و اعتراض علیه سرمایه صورت می گیرد. موجودیت بشرستیز سرمایه و طبقه سرمایه دار و حاکمان سرمایه داری را افشاء می کند. آنچه در هفت تپه، شوش، اهواز و خوزستان جاری است بیش از هر چیز فریاد این خروش پرشکوه است که اگر کارگران بیشتری برخیزند، دست در دست هم نهند، اگر یک جنبش نیرومند شورائی بر پای دارند، چگونه زمین و زمان را زیر پای بورژوازی و زیر پای کل نظام گندیده و انسان ستیز سرمایه داری خواهند لرزاند. حمایت ها تا اروزهای آبان چشمگیر بوده است. کاستی ها در نمایشی بودن آنها است. همبستگی ها باید حالت نمایشی روز خود را به واقعیتی جنبشی، زمینی و سرمایه ستیز بسپارد.

روز اول آذر ۹۷ کارگران نیشکرهفت تپه هجدمین روز اعتصاب خود را با تجمع مقابل فرمانداری شوش آغاز کردند. شعار «کارگر زندانی آزاد باید گردد» فضای شهر را پر کرده بود. هنوز ۴ تن از کارگران مسلم ارمند، اسماعیل بخشی، محمد خنیفری، حسن فاضلی و یک خانم خبرنگار (سپیده قلیان) در بازداشت هستند. خواست های کارگران پرداخت دستنزدهای عقب افتاده، آزادی زندانیان کارگر است، در روز های بعد کارگران زن و خانواده های کارگران به صف آن ها پیوستند. از این روز به بعد کارگران هفت تپه در راهپیمایی اعتراضی خود همچنین با تاکید به همبستگی میان کارگران شرکت نیشکر هفت تپه و کارگران گروه ملی فولاد اهواز شعار می‌دادند: فولاد، هفت تپه اتحاد اتحاد»! هفت تپه ای ها از توده های کارگری شهر می خواهند به صف آن ها به پیوندند. شعار “اسماعیل را گرفتند ما همه بخشی هستیم» فضای شهر را پر می کند. کارگران فولاد اهواز به ندای هفت تپه ای ها پاسخ می دهند. روز های بعد کارگران دیگری از حوزه های مختلف پیش ریز سرمایه حمایت خودرا از اعتصاب و اعتراضات کارگران هفت تپه بشکل عملی در محل کار و تشکیل اجتماعات اعلام می کنند. از جمله کارگران شرکت آریان فولاد، دانشجویان دانشگاه های تهران، زنجان و غیره با شعار «فرزند کارگرانیم؛ کنارشان می‌مانیم» ریشه مشترک طبقاتی و واقعی خودرا با توده کارگران ایران نشان می دهند. دانشجو اهل زمین زندگی درون این جامعه است، متعلق به یکی از دو طبقه متخاصم در حال پیکار علیه همدگیر است، طبقاتی که هیچ دلیل و مبنا و ملاکی برای هیچ نوع اجماع یا همسوئی میانشان موجود نیست. یا با نظام بردگی مزدی سر ستیز دارند و یا از این نظام دفاع می کنند. راه سومی وجود ندارد! صریح و عریان باید گفت که دانشجویان طبقه کارگریم، حوزه دانشجوئی جنبش ضد سرمایه داری پرولتاریا هستیم. صف مستقل طبقاتی خود را در مقابل سرمایه، طبقه سرمایه دار، دولت سرمایه داری و دانشجویان طبقه بورژوازی داریم. باید بساط رژیم ستیزی فراطبقاتی در هم پیچیم، ننگ آویختن به این یا آن بخش ارتجاع هار بورژوازی را برای همیشه از دامان طبقاتی خویش پاک کنیم. در این جا لازم است قدری بر آن چه در آبان ۹۷ بر کارگران هفت تپه گذشت مکث کنیم.

مبارزات کارگران هفت تپه از دیرباز تا امروز و به ویژه در طول دو دهه اخیر صفحات متعدد و درس آموزی از کل کارنامه چهل سال اخیر جنبش کارگری ایران را به خود اختصاص داده است. آنها به طور نسبی بیشتر از سایر بخشهای طبقه کارگر در حال کار زار بوده اند. روزها و ماههای مدیدی چرخه تولید سرمایه داری را از کار انداخته اند، شریان تولید اضافه ارزش را مسدود کرده اند، قدرت خود را هر چند نازل علیه سرمایه داران و دولت آنها اعمال نموده و به نمایش نهاده اند. در خارج از مرزهای کارخانه، با اراده ای استوار خطوط مهم مواصلات تجاری سرمایه در خوزستان را مختل و دچار اختلال کرده اند. با ابتکار و کاردانی لازم به سراغ توده همزنجیر در شهرها رفته و در مواردی قادر به جلب حمایت پرشور طبقاتی آنها از مبارزات خویش شده اند. کارگران هفت تپه همه این فراز و فرودهای پربار پیکار را پشت سر نهاده اند. مبارزات روز آنها بدون شک با تجارب ارزنده و کم یا بیش رادیکال برتافته از این روند طولانی آمیخته است. هیچ بی دلیل نیست که فریاد برپائی شوراها، سازمانیابی شورایی، اعمال قدرت متحد شورائی، به دست گرفتن برنامه ریزی کار و تولید کارخانه توسط کارگران متشکل در شوراها زودتر از همه مراکز دیگر کار و تولید در اینجا، در هفت تپه بلند است. مبارزات کارگران با حادثه تازه ای مواجه گردیده است. سرمایه داران خصوصی شریک دولت سرمایه میلیاردها و شاید تریلیونها تومان از حاصل استثمار توده کارگر هفت تپه و همدوشان را تاراج کرده اند و در حال سرمایه گذاری های پرسودتر در حوزه های دیگر در داخل یا خارج کشور عجالتا در محل هفت تپه پیدایشان نیست!!! شرکای دولتی این سرمایه داران ضمن تقلا برای بازتقسیم اضافه ارزش ها و سرمایه ها، همراه با رایزنی ها، تسویه حساب ها و بده و بستان های طبقاتی پیش و پشت پرده، دست به کار تعیین تکلیف وضع حاضر شرکت و تنظیم امور مربوط به تداوم استثمار وحشیانه تر کارگران هم هستند. آنها در همین راستا نمایندگان کارگران را احضار و مطابق معمول آماج تمامی شکل های تهدید و ارعاب قرار داده اند تا حتما سکوت کنند!! و مزاحم پیشبرد اهداف جنایتکارانه و انسان ستیزانه آنها نشوند. در چنین وضعی اسماعیل بخشی، همراهان و همرزمان با جسارتی قابل تحسین کل کارگران را فراخوانده اند و خواستار اتحاد و یکپارچگی مصمم شورائی آنان برای تعیین سرنوشت کار و تولید خود شده اند. «بخشی» در سخنان خود بیش از هر چیز بر اهمیت سازمانیابی شورائی کارگران تأکید کرد.

در شرایطی که جنبش کارگری جهانی خود را در رفرمیسم منحط سندیکالیستی و آویختن به دار قانون سرمایه مدفون ساخته است قرار نیست جنبش شورائی ضد سرمایه داری توده های کارگر در یک چشم به هم زدن، ظهور خود را اعلام کند و شروع به میدان داری و یکه تازی بنماید. آنچه در طول روزها و هفته های آبان در مجتمع صنعتی هفت تپه، صنایع فولاد و شهرهای شوش و اهواز رخ داد مسلما میراث رفرمیسم مستولی و گمراهه رفتن های سالیان متمادی جنبش کارگری ایران و جهان را با خود داشت، اما به طور قطع بارقه های رخشانی از جهتگری رادیکال مبارزه طبقاتی را نیز بر فضای هستی و پیکار توده های کارگر تابید. کارگران هفت تپه از شورا گفتند و بلادرنگ تصریح کردند که مرادشان از آن دخالت عملی مستقیم، آگاهانه و اثرگذار کل کارگران در تصمیم گیری ها، راه حل جوئی ها و پیشبرد پروسه ستیز با سرمایه داران و دولت آنها است. گام بعدی آنها خروج از کارخانه، سر دادن غریو قهر و اعتراض در سطح شهر شوش، جلب همبستگی طبقاتی، تلاش برای به صف نمودن توده کارگر هم زنجیر و همرزم و آرایش قوای پیکار و مقاومت کارگری در مقابل قوای ارتجاع هار بورژوازی بود. کارگران در این پهنه آگاهانه عمل کردند و موفق پیش تاختند. سکنه کارگر شوش به آنان پیوستند و اعتراض چند هزار نفری درون مجتمع نیشکر سیل خروشان مبارزه کل کارگران شوش شد. هفت تپه ای ها در همین جا و بر سکوی بلند این پیروزی شروع به گفتگوی رادیکال طبقاتی با تمامی توده های کارگر ایران کردند. از همگان کمک خواستند و این صدا را در سراسر جهنم سرمایه داری ایران پرطنین ساختند که اعتراض آنان اعتراض روز کل طبقه کارگر است و هر میزان پیروزی آنها در گرو همرزمی و خیزش همه کارگران می باشد، از کارگران بخش آموزش شوش خواستند که به طور یکپارچه، جنبشی و نه نمایشی، چرخه کار سرمایه را از چرخش فرو اندازند. چهارهزار کارگر فولاد خوزستان در همان روز نخست از میدان کارزار جاری پرخروش خویش با هفت تپه ای ها اعلام همصدائی، همبستگی و همرزمی کردند. شعار هفت تپه – فولاد اتحاد، اتحاد، خیابان های شهر اهواز را در غریو خود غرق کرد و کارگران شوش همپیوند و متحد این همبستگی ریشه دار طبقاتی را سپاس گفتند. ادامه مبارزات با تعطیلی سایر بخش های هفت تپه و پیوستن کارگران ۳ حوزه کاغذ، قند و حریر پارس به همرزمان دنبال شد. نکته محوری، تعیین کننده و بسیار اساسی در اینجا، آمیختگی تمامی رخدادها با نقش شورا و پیش تاختن شورائی کارگران در پروسه پیشبرد کارزارها بود. برای آنان که سیر حوادث را نه از برج رژیم ستیزی پوشالی فراطبقاتی ماهیتا رفرمیستی و سرمایه محور، بلکه از زیج جنگ رادیکال طبقاتی ضد سرمایه داری نظر می اندازند مؤلفه اخیر تجلی بارقه ای تازه در کارنامه جنبش کارگری ایران است. مبارزات روز کارگران خوزستان به هیچ هیأت مدیره سندیکا، دفتر سیاسی هیچ حزب یا هیچ نیروی دیگر بالای سر، آویزان نبود. توده کارگر شورائی تصمیم می گیرند، شورائی می اندیشند، شورائی چاره گری می کنند و شورائی حاصل کل تصمیمات و اندیشیدن ها و چاره گری ها را لباس جنبش می پوشانند. دستاوردهای ارزنده خیزش های روز کارگران خوزستان بیش از هرچیز محصول این جهتگیری رادیکال شورائی در میدان ستیز علیه سرمایه است. کارگران هفت تپه با گامهائی که برداشتند تابناک تر از هر شکل و بلیغ تر از هر شیوه دیگر طومار رسوائی فاجعه بار سندیکالیسم، سندیکاسازی و حزب بازی را پیش روی توده های کارگر ایران و جهان پهن کردند. نشان دادند که نیازمند هیچ پیشوا، زعیم، نهاد قدرت و رهبری بالای سر خود نمی باشند. موضوعی که به اندازه کافی ارتجاع هار بورژوازی را از حاکم تا اپوزیسون نما به وحشت انداخت.

آنچه آن روزها در خوزستان رخ داد قطعا رخساره های بازگشتی حلزونی و کند به پروسه پیکار طبقاتی شورائی و سرمایه ستیز در جنبش کارگری بود. این گامهای لرزان باید استوار میشد، باید کوله بار سهمگین ارثیه های سیاه رفرمیستی را دور می ریخت. مقدم بر هر چیز خواست واگذاری شرکت به دولت یا جایگزین سازی یک شکل مالکیت و مدیریت سرمایه با شکلی دیگر را برای همیشه ارزانی احزاب و سندیکاها می ساخت. محکم و قاطع بر تصرف کارخانه و برنامه ریزی شورائی کار و تولید توسط توده کارگر اصرار می ورزید. کاری که همزمان می تواند توسط کارگران فولاد، کاغذ و قند و حریر پارس و همه کارگران ایران صورت گیرد. باید با همه توان به جلب همراهی و همبستگی کل همزنجیران پرداخت.

اسماعیل بخشی به درستی از توانائی کارگران برای برنامه ریزی و اداره شورائی کارخانه، از ظرفیت حی و حاضر آنها برای تسلط بر سرنوشت کار و تولید خود سخن می گفت. نمایندگان فکری، سیاست پردازان، اقتصاددانان گیج، کوردل و فریبکار بورژوازی تاریخا در شعور ما القاء کرده اند که قادر به تعیین سرنوشت کار و تولید خود نیستیم!!! آنها همه جا با تمامی شیادی جار زده اند که فقط سرمایه داران و عمله و اکره رسوای فکری آنها از چنین نبوغی برخوردارند!!! باید علیه این جعلیات، این دروغ بافیها و شستشوی مغزی دادن ها شورید. باید توان طبقاتی خود را دریابیم. «بخشی» به سهم خود بسیار درست بر وجود این توانائی انگشت می گذاشت. نوعی گمراهه پردازی فاجعه آفرین سرمایه بنیاد، در پیش پای جنبش کارگری است که ما آن را در همان روزها نقد کردیم و نیازی به بازگوئی آن نقد نمی بینیم. اسماعیل بخشی در سخنان مدتی بعد خود از آن راه حل پردازی فاصله گرفته است. او از یک راه حل سخن نمی گوید. تصرف شورائی مجموعه هفت تپه را یگانه راه پیش پای کارگران قلمداد نمی کند، بالعکس از دو یا سه راه سخن می راند. باز هم به رغم آنچه در بالا به صورت ضمنی از وی نقل کردیم، میان مالکیت دولتی و خصوصی سرمایه مرز می کشد. به کارگران می گوید که اداره مؤسسه توسط دولت سرمایه هم یک راه است!! او البته اگر و اماهائی را هم پیش می کشد. عصاره حرفش این است که دولت سرمایه شرکت را به دست گیرد و ما هم شورا می سازیم و با این شورا پویه استثمار بربرمنشانه و سبعانه خویش توسط سرمایه داران دولتی را نظارت می کنیم!!! این همان چیزی است که «بخشی» پیش تر می گفت و ما آن را فاجعه خواندیم و نقد کردیم. نقدی که بر بنیادی بودن و ریشه ای بودنش پای می فشاریم و بسیار صمیمانه و دردمندانه از بخشی و بخشی ها می خواهیم که به فحوای آن دل بندند و از این راه حل پردازی ها فاصله ژرف گیرند. «بخشی» به درستی از اهمیت برپائی شورا و تسلط شورائی کارگران بر سرنوشت کار و تولید خویش گفت اما او از پیش شرط های اساسی، ضروری و حیاتی پیروزی این پیکار هیچ کلامی به زبان نیاورد. برای اینکه کارگران هفت تپه در این راه موفق گردند، برای اینکه سرنوشت کار و تولید خویش را به صورت شورائی در دست گیرند نیازمند همدلی، همراهی و همرزمی حتمی توده های وسیع همزنجیر در خوزستان، در سراسر ایران و حتی جاهای دیگر هستند. هر تلاش ما در هر نقطه جهنم سرمایه داری برای خارج سازی حاصل کار و تولید خویش از چنگال سرمایه داران و دولت آنها باید کوشش و تقلائی سنجیده، نقشه مند، رادیکال، طبقاتی و سرمایه ستیز در راستای سازمانیابی سراسری شورائی کل جنبش کارگری گردد. در غیر این صورت هیچ تضمینی برای پیروزی خویش در هیچ سطحی نخواهیم داشت. قدرت ما در وجود طبقه ما، در سرمایه ستیزی آگاه طبقاتی ما، در سازمانیابی شورائی متحد ضد سرمایه داری شمار هر چه کثیرتر توده های طبقه ما است. باید عزم جزم برای تصرف شورائی هفت تپه را با اراده استوار برای راه افتادن، کوبیدن در خانه های همزنجیران و برپائی یک جنبش نیرومند شورائی سرمایه ستیز سراسری عجین سازیم.

اسماعیل بخشی، کارگر نیشکر هفت تپه و از فعالان جنبش کارگری ایران، پس از تحمل ۲۵ روز سبعانه ترین شکنجه های جسمی و روانی توسط رژیم اسلامی سرمایه، با سپردن وثیقه ای سنگین آزاد شد. بدون شک هیچ نوع بشری یافت نخواهد شد که هنوز بارقه ای از شرافت و وجدان بیدار انسانی در وجودش باشد و از آنچه بر بخشی و کارگرانی مانند او رفته و می رود متأثر و عاصی و خشمگین نباشد. ضرب و شتم، توهین، تحقیر، تهدید و انواع شکنجه به شیوه های رایج قرون وسطائی تنها یک نمونه از ساز و کار دولت سرمایه برای خفه کردن هر نطفه اعتراض توده های کارگر است. شیوه ای که در جهنم سرمایه داری ایران و جوامع مشابه یک امر عادی بوده و در صدر اولویت سازمان های پاسدار نظام قرار دارد. بخشی خوب می داند که آزادی موقت او، لحظه ای از اسارت دائمی وی در چنگال دژخیمان سرمایه است. اما آنچه در اینجا حائز اهمیت است نه پرداختن به شکنجه و سیاهچال بلکه اشاره به یک معضل پایه ای در جنبش کارگری است که در نامه اسماعیل بخشی هویدا است؛ تمایل به گفتگو و بحث و جدل با کارگزاران دولت سرمایه! بخشی در نامه ای به وزیر اطلاعات او را به مناظره فرا خوانده است! که چه بگوید؟! چه سئوالاتی از او بپرسد؟! و چه پاسخی بگیرد؟! اسماعیل بخشی پس از شرح خلاصه ای از آنچه طی مدت بازداشت بر او رفته است، دو سئوال را مطرح می کند. از نظر اخلاقی، حقوق بشری و بخصوص دین اسلام حکم شکنجه‌ی یک بازداشتی چیست؟ آیا رواست؟ اگر رواست به چه میزان؟ «بازجویم می‌گفت ما از همه چیز تو خبر داریم حتی می‌دانیم همسرت چند بار بخاطر مبارزاتت با تو دعوا کرده است گفتم از کجا می‌دانید گفت مدت‌ها تماس‌های تو «شنود» می‌شد که باعث عصبانیت شدید من حین بازجویی شد حال پرسش بنده و خانواده‌ام از شما بعنوان وزیر اطلاعات و یک شخصیت روحانی و مذهبی این است که آیا «شنود» خصوصی‌ترین مکالمات انسان‌ها از نظر اخلاقی، حقوق بشری و دین اسلام رواست؟ به چه حقی مکالمات تلفنی خصوصی بنده و همسر عزیزم را دستگاه اطلاعاتی شما باید «شنود» کند؟» فرض کنیم وزیر اطلاعات سرمایه، دعوت بخشی را پذیرفت و تلویزیون رژیم هم مناظره آنها را به طور زنده پخش کرد!. بدون تردید آنکه بازنده خواهد بود بخشی و جنبش کارگری ایران است نه وزیر سرمایه یا رژیم هار سرمایه داری. متأسفانه اسماعیل بخشی بر خلاف خواست خویش، با طرح این پرسشها و انتظاری که از وزیر اطلاعات سرمایه دارد، خود را در دامی که رژیم درنده اسلامی بر سر راه کارگران پهن کرده، می اندازد. برخلاف تصور بخشی، گفتگوی حقوقی با صاحبان سرمایه و دولتمردان سرمایه داری تنها نتیجه اش فرسایش جنبش کارگری و خارج شدنش از ریل مبارزه ضد سرمایه داری خواهد بود. بخشی کارگر مبارز، شجاع و آگاهی است. او باید دریافته باشد و حتما دریافته است که سرمایه نماد تمام عیار قهر ضد انسانی است. قهر اقتصادی، قهر سیاسی، قهر فکری، قهر اعتقادی، قهر فرهنگی، قهر اخلاقی، قهر مدنی، قهر حقوقی، قهر جدا ساختن کارگر از کار و محصول کارش، قهر ساقط ساختن کارگر از هر گونه دخالت در تعیین سرنوشت کار و تولید خود. قهر، قهر و باز هم قهر. با چنین موجودی صرفا به زبان قدرت و نه هیچ زبان دیگر می توان حرف زد. قدرتی که طبقه ما سرشار از آنست، اما آن را علیه سرمایه اعمال نمی کند، زیرا این قدرت را سازمان نداده است. کارگران هفت تپه پس از سال‌ها مبارزه، در شرایطی که دستمزدهای محقرشان ماهها پرداخت نشده بود چاره کار را در آن دیدند که چرخ تولید را از حرکت بازدارند. دریافتند که صرف اعتصاب چاره کار نیست. مترصد تصرف شورایی شرکت شدند، اما عزم روزشان یاری انجام این مهم نداد. از شر رفرمیسم و انگاره های رفرمیستی به اندازه لازم پالوده نبودند. فکر می کردند که مالکیت دولتی کارخانه هم خوب است و چاره کار می باشد!!! همه کارگران عین هم نیستند. طبقه کارگر لایه‌های مختلفی دارد. هفت تپه ایها در زمره محروم ترین لایه های این طبقه اند. لایه‌های دارای مزد بیشتر و امکانات بهتر فاقد رادیکالیسم اینان هستند. آنها حتی حاضر به حمایت از مبارزات کارگران دیگر هم نمی باشند. رادیکالیسم توده کارگر فولاد، هپکو، آذراب، هفت تپه، عسلویه، شهرداری ها، راه آهن یا رانندگان شبکه سراسری حمل و نقل به خاطر فلسفه خوانی بیشتر یا سواد سیاسی افزون تر آن ها نیست. بالعکس در این زمینه ها فرومانده تر از سایرین هم هستند. رادیکالیسم آنها از زمین زندگیشان می جوشد. خود را به طور واقعی نفرین شده ترین و قتل عام شده ترین بردگان مزدی می بینند. راه زنده ماندن خود از امروز تا فردا را فقط در پیکار جستجو می کنند و در این پیکار یکراست رو به روی سرمایه، سرمایه دار و دولت سرمایه داری قرار می گیرند.

روز سه شنبه ۱۸ دی ۹۷، جمعی از کارگران نیشکر هفت تپه در کارخانه تولید شکر با از سرگیری اعتصاب و دست کشیدن از کار اقدام به اعتراض کردند کارگران اعلام کردند در صورتی که تا روزچهارشنبه ۱۹ دی حقوق دو ماهه آنها پرداخت نشود مجددا اقدام به از سرگیری اعتصاب با وعده در خیابانهای شوش است. روز ‌شنبه (۲۲ دی ماه) کارگران بخشهای مختلف شرکت نیشکر هفت تپه از جمله کارخانه، تجهیزات، مکانیکی وکشاورزی در اعتراض به عدم پرداخت چند ماه دستمزدهای معوقه به اعتصاب خود که از سه شنبه ۱۸ دی آغاز شده ادامه دادند. اعتصاب کارگران بخش های مختلف مجتمع هفت تپه در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه روز ۲۳ دی ادامه می یابد. کارگران هفت تپه علیرغم همه فشار های پلیسی و سرکوبگرانه رژیم سرمایه در شرایطی که دستمزدهای محقرشان ماهها پرداخت نشده بود چاره کار را در آن دیدند که چرخ تولید را از حرکت بازدارند.

صبح روز ۳۰ دی ۹۷ ، محل سکونت سپیده قلیان فعال جنبش کارگری آماج تهاجم وحشیانه چکمه پوشان مسلح دولت اسلامی سرمایه داری ایران قرار گرفت. قوای قهر رژیم، قلیان و برادرش را اسیر و روانه سیاهچالها ساختند. دستگیری سپیده و یورش به خانه او حلقه ای از زنجیره سراسری شبیخون ها، تهاجمات و تعرضاتی است که جمهوری اسلامی در طول چند هفته اخیر در ادامه سرکوب ها، کشتارها و حمام خون های چهل ساله خود علیه جنبش کارگری راه انداخته است. آکندن زندان ها و شکنجه گاهها از کارگران مبارز، سر به نیست کردن و روانه ساختن آنها به خاوران ها کارکرد لایتجزای سرمایه داری ایران و رژیمهایش و بیش از همه دولت اسلامی سرمایه بوده است. با همه اینها هر فاز تشدید تازه این درندگی ها فاز جدیدی از انفجاری شدن تضادهای سرکش سرمایه و بن بست های کوبنده رژیمها در تأمین بقای سرمایه داری را پشت سر خود داشته است. رژیم سوای اعمال قهر و سرکوب و تهدید و ارعاب و حمام خون سلاح دیگری برای ماندگاری نظام بردگی مزدی و بقای حاکمیت خود ندارد. در چنین وضعی است که فاز تازه ای از درندگی ها را آغاز کرده است. فعالین کارگری را احضار و از آنها می خواهد تا میان مرگ حتمی و تلاش برای خاموش ساختن صدای اعتراض کارگران یکی را «انتخاب» کنند! دستور کار روز دولت سرمایه اعمال مجموعه ای متنوع از سرکوب ها به شکلهای مختلف علیه جنبش کارگری است

سپیده قلیان و اسماعیل بخشی بازهم دستگیر شدند، علی نجاتی و خیل کارگران دیگر مدت هاست در زندانند. جنبش عظیم کارگران علیه فقر، گرسنگی، بیکاری، آوارگی، بی داروئی، قحطی، گورخوابی، حجاب اجباری، تبعیضات جنسیتی، آزادی کشی و انبوه سیه روزی های دیگر عرصه ماندگاری را بر رژیم اسلامی تنگ کرده است. حاکمان سرمایه در مقابل موج پرخروش پیکار توده های کارگر دچار وحشت شده اند. برای اولین بار در این ۴۰ سال دستیازی رژیم به گسترش دستگیری ها، سرکوب و ایجاد فضای ارعاب نه از فراز قدرت که فقط از سر استیصال است. رژیمی که هشت هزار، هشت هزار می کشت، خاوران ها می ساخت و با قدرت، همه چیز را از انظار می پوشاند، اینک برای استتار رایج ترین و متداول ترین بربریت های خود، برای انکار شکنجه کارگران معترض به هر حشیشی متشبث می گردد، سناریوی رسوای «طراحی سوخته» نه فقط هیچ انسانی را فریب نداد، نه فقط خدشه ای بر اعتبار، محبوبیت و منزلت سرمایه ستیزی شکنجه شدگان وارد نساخت، که امواج قهر و خشم توده های کارگرعلیه جمهوری اسلامی سرمایه داری را طوفانی تر کرد. شکنجه گران کوشیدند تا با اعمال وحشیانه ترین شکنجه ها کارگران زندانی را به اعتراف وادارند! تا اسیران سیاهچال ها اعتراف کنند که انسانهای مبارزی هستند، که علیه شدت استثمار سرمایه و سبعیت سرمایه داران و حاکمان سرمایه دست به اعتراض زده اند، اعتراف کنند که دست به کار سازمانیابی قدرت پیکار طبقه خود علیه شدت استثمار سرمایه هستند، اعتراف کنند که انسان بوده اند و علیه انسان ستیزی سرمایه و قوای قهر سرمایه داری وارد کارزار شده اند. دولت اسلامی هار بورژوازی کارگران زندانی را هفته ها شکنجه کرد تا به این اعترافات وادارد! و اکنون صدای تک، تک کارگران بلند است که مگر مبارزه علیه استثمار و درندگی سرمایه داران و نظام سرمایه داری و دولت سرمایه جرم است؟! صدای کارگران بلند است که اعتراف گیری خود مصداق فاحش شکنجه است، که دستگیریها، زندان کردنها و شکنجه نمودنها گواه وحشت رژیم از مبارزه و قهر ضد سرمایه داری ما است، که باید مبارزه علیه سرمایه و حاکمانش را وسعت بخشید، سازمان داد، سراسری نمود و شورائی متشکل ساخت. احساس وحشت و هراس رژیم از جنبش کارگری سخت بی سابقه است، جمهوری اسلامی در هیچ لحظه ای از حیات ننگنین ۴۰ ساله خود اینسان و تا این حد از طبقه کارگر احساس دهشت و خوف نکرده بود. بر وسعت دستگیری ها می افزاید، کارگران بیشتری را به زندان می اندازد، شکنجه ها را سهمگین تر می کند. خارج ساختن کارگران زندانی از سیاهچالها، بیرون آوردن آنان از چنگال شکنجه گران اسلامی سرمایه نیز در گرو طوفانی تر کردن همین جنبش و سازمانیابی هر چه محکم تر آن است. کارگران تجهیزات و مکانیکی و تولید هفت تپه روز جمعه ۵ بهمن ۹۷ ضمن دست کشیدن از کار و اعتصاب، در یک تجمع اعتراضی در شرکت خواهان آزادی اسماعیل بخشی شدند. کارگران معترض اعلام کرده اند که فیلم اعترافات و نمایش پخش شده دسیسه رژیم سرمایه برای زیر فشار گذاشتن کارگران بوده است. کارگران معترض خواهان آزادی بی قید و اسماعیل بخشی شده اند و اعلام کرده اند که در صورتی که کارگران آزاد نشوند دست به تجمعات اعتراضی گسترده تری خواهند زد. روز سه ‌شنبه سوم اردیبهشت‌ ۹۸ بیش از سیصد نفراز کارگران شرکت قند شوش ، به علت عدم پرداخت دست مزد های، دی،  بهمن و اسفند ماه  سال۹۷ و همچنین دست مزد فروردین ۹۸ از صبح سه شنبه  سوم اردیبهشت، دست از کار کشیده و تجمع اعتراضی کردند. کارخانه قند شمال خوزستان (قند شوش) که در جوار مجتمع کشت و صنعت هفت تپه واقع شده است، در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات مزدی خود دست از کار کشیده و تجمع کردند. این واحد تولیدی حدود ۲۰۰ کارگر فصلی و ۲۵۰ کارگر دائمی دارد. این در حالی است که کارگران نیشکر هفت تپه نیز به عدم پرداخت معوقات مزدی خود اعتراض دارند، بنابر این دلیلی برای سکوت از جانب این کارگران در مقابل یورش سرمایه داران به حداقل های آن ها وجود ندارد. صبح روز چهارشنبه (یکم خرداد ماه) گروهی از کارگران فصلی نی‌بر مجتمع کشت‌ و صنعت هفت تپه در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزد فروردین ماه خود اعتراض کردند. سرمایه دار این مجتمع به بهانه جاری شدن سیل دستمزد دو هزار کارگر فصلی را سلاخی می نماید.

با وجودی که جنبش کارگری ایران در نیمه اول سال ۹۸ تا حدودی نسبت به گذشته فروکش کرده بود اما حتی احکام سنگین به کارگران هفت تپه و به خاک و خون کشیدن کارگران هپکو از جانب رژیم اسلامی سرمایه نتوانست از گسترش و رشد همبستگی طبقاتی کارگران جلوگیری کند. حمایت عملی و در صحنه کارگران آذرآب و دیگر واحد های سرمایه در اراک از کارگران هپکو نشانه درخشانی از این همیاری طبقاتی داشت. در آغاز نیمه دوم سال ۹۸ کارگران هفت تپه وارد فاز جدیدی از مبارزه طبقاتی می گردند. روز پنجشنبه و شنبه (۱۴ و۱۶ شهریور) تعدادی از کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه مقابل ساختمان مدیریت این مجتمع برای وصول دستمزدهای معوقه خود دست به اعتصاب و اعتراض زدند. روز پنجشنبه، بیش از ۴۰۰ نفر از کارگران رسمی شرکت نیشکر هفت‌تپه در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزد های معوقه و عدم امنیت شغلی دست از کار کشیدند. این کارگران بعد از چند ساعت تجمع در مقابل دفتر مدیریت، وارد دفتر مالی شدند که منجر به درگیری کارگران با مسئول مالی سرمایه در شرکت شد. مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه امروز وارد فاز تازه ای از گسترش و کارزار علیه سرمایه و سرمایه داران شد. خیزش جدید کارگران این حوزه پیش ریز سرمایه همراه با توسعه پیکار کارگران آذرآب و هپکو علیه سرمایه داران آغاز گردید. این کارگران که در بخش صنعت و کشاورزی این مجتمع مورد استثمار قرار می گیرند خواستار پرداخت فوری همه دستمزدهای معوقه، و تعیین تکلیف استخدامی کار خود هستند. سری به حوزه های دیگر استثمار کارگران وضعیت آن روز های جنبش کارگری را پیش چشممان باز می کند. از ابتدای شهریور سال جاری کارگران دو کارخانه هپکو و آذرآب در اعتراض به تعویق دستمزدها، پرداخت ‌نشدن حق بیمه، عدم امنیت شغلی، و بلاتکلیفی کارخانه و توقف تولید، تهدید سرمایه داران به اخراج تعدادی از همکاران خود در خیابان‌های اراک راهپیمایی کردند و دست به اعتصاب زدند. واکنون کارگران و واگن پارس اراک نیز به نبرد کارگران دو واحد اول علیه سرمایه داران و دولت آن ها پیوسته اند. این کارگران مانند همه هم زنجیران خود در سراسر ایران راه اعمال قدرت ولو در سطح ابتدائی و نازل را پیش گرفته اند. صاحبان سرمایه و عمله و اکره نظم تولید و سرکوب سرمایه داری، با مشاهده نخستین جرقه های اعتراض توده های کارگر در اراک ، بسیار سراسیمه به دست و پا افتادند. در این میان سندیکالیست ها به کمک سرمایه داران آمده و با سر دادن شعار دولتی کردن شرکت ها در فکر منحرف کردن سمت وسوی مبارزه کارگران می کنند. آن ها وانمود می کنند که مشکل معیشتی، عدم امنیت شغلی و غیره کارگران در جابجایی مالکیت سرمایه از خصوصی به دولتی نهفته است در حالی که مالکیت سرمایه فقط دقدقه سرمایه داران در رقابت بین آن ها است و هیچ گره ای از مشکلات کارگران با سرمایه داران را حل نمی کند. حرف دل کارگران آنست که کل کارخانه ها، کل سرمایه حاصل کار و استثمار کارگران است و می بایست از چنگال سرمایه دار و از حالت سرمایه بودن خارج شود. خود آن ها کار و تولید را برنامه ریزی کنند، برای چه تولید شود و چه تولید نشود و محصول کار چگونه مصرف گردد، برای کل پروسه کار و تولید و زندگی خویش تصمیم بگیرند. کارگران هپکو همچنان در زیر پل بختیاری به تجمع خودشان ادامه داده و مسیر قطارها را مسدود کرده‌اند. آخرین خبر این روز عصر حاکی از این است که نیروهای گارد ویژه رژیم سرمایه و نیروی سرکوبگر انتظامی همه مسیرهای ارتباطی به محل تجمع کارگران را بسته و آنها را محاصره کرده اند. کارگران هپکو اراک در ادامه مبارزه خود علیه رژیم سرمایه و به منظور بستن راه آهن تهران – غرب راهی پل بختیاری شدند. آن ها عدم پاسخگویی سرمایه داران به خواست های خود را با مسدود کردن راه ها مجاری تولید اضافه ارزش پاسخ گفتند. بدنبال این اقدام کارگران، ماموران نیروی سرکوب رژیم به آنها حمله کرده، گروهی را زخمی و تعدادی از آنها را بازداشت و روانه سیاه چال ها کردند. مبارزات کارگران هپکو و آذر آب روز های ۲۱ شهریور، ۱۰ ، ۱۴ و تا ۱۷ مهر ادامه یافت. رژیم سرمایه داری ایران از وحشت هر تجمع کارگری بر خود می لرزد و تنها بقای خود را درسرکوب این پیکار می بیند. جامعه سرمایه داری بطور کلی میدان جنگ گریزناپذیر، محتوم و همیشه جاری میان دو طبقه کارگر و سرمایه دار است. رژیم سرمایه ایران از این مستثنی نیست و اکنون به هار ترین وجهی به هر حرکت کارگری هجوم می برد. عجز و زبونی رژیم تا دندان مسلح در مقابل کوچکترین حرکت ما ایجاب می کند که باید مبارزه علیه سرمایه و حاکمانش را وسعت بخشید، سازمان داد، سراسری نمود و شورائی متشکل ساخت. روز دوشنبه ۱ مهرماه، تمامی کارگران بخشهای داخلی شرکت نیشکر هفت تپه دست به تجمع زدند. بعد از اعلام خبر اخراج و عدم تمدید قرارداد، ۲۱ کارگر نیشکر هفت تپه، روز دوشنبه ۱ مهرماه، تمامی کارگران بخشهای داخلی شرکت از جمله اداره تجهیزات مکانیکی قسمت کارخانه تولید شکر وهمچنین امور زیربنایی در حمایت از همکاران و هم طبقه ای های خود دست از کار کشیدند و در اعتراض به این عمل ضد کارگری کارفرما در روبروی دفتر مدیریت شرکت تجمع کردند. بدین ترتیب اتحاد طبقاتی خودرا علیه کارفرمای سرمایه دار شرکت نشان دادند. روز پنجشبنه ۴ مهر ماه ۹۸ ، اعتصاب و تجمع کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در اعتراض به اخراج شماری از همکاران خود طی روزهای گذشته، همچنان ادامه دارد. آن ها علیرغم وجود تهدید های امنیتی، دست از کار کشیده و در محوطه شرکت دست به تجمع زده اند و خواستار بازگشت به کار ۲۱ تن از همکاران خود می باشند. آنها اعلام کرده اند، “تا زمان بازگشت همکارانشان به سر کار با همان قراردادها و با همان عناوین، به اعتصابشان ادامه خواهند داد». رژیم اسلامی سرمایه، با بسیج کل نیروها و دستیازی به همه ترفندها و تاکتیکها جنگی سراسری را در آغاز نیمه دوم سال ۹۸ در همه عرصه های زندگی علیه کارگران آغاز کرده است و این جنگ را لحظه به لحظه مشتعل تر می سازد. گرسنگی، قحطی، آوارگی، فلاکت، بی داروئی، آلودگی های مرگ آفرین زیست محیطی، بیکاری، عدم پرداخت مزدهای محقر، شبیخون های رعب انگیز به کومه های مسکونی، سبعیت های قرون وسطائی علیه زنان، خفه کردن هر نفس انتقاد آمیز، سرکوب باز هم حادتر ابتدائی ترین اعتراض ها، همه و همه را سیل آسا به جان کارگران انداخته است و هر روز بیشتر و کوبنده تر می اندازد. یک بروز عادی این بربریت ها و انسان ستیزیها احکام ددمنشانه و هول انگیزی است که بیدادگاههای جنایت آفرین بورژوازی اسلامی علیه کارگران هفت تپه صادر کرده است. رژیم هفت همسنگر زندانی ، هفت کارگر معترض هفت تپه را هر کدام به ۱۸ سال زندان، شکنجه، شلاق، فرسایش و هلاکت سریع یا تدریجی محکوم ساخته است و با این کار کل طبقه و جنبش کارگری را به وحشیانه ترین مجازات ها اخطار داده است !. جرم این کارگران آن بوده است که دستمزد معوقه خود را خواسته اند! و دولت اسلامی سرمایه به همین جرم! آنها را زیر فشار مرگبارترین شکنجه ها قرار داده، به زندان انداخته و در ادامه این سبعیت ها هر یک را به تحمل ۱۸ سال زجر، آزار، فرسودگی، ضرب و شتم در موحش ترین سیاهچال ها محکوم کرده است. رژیم به این توحش دست می یازد زیرا بنیاد هستی خود یعنی چرخه ارزش افزائی سرمایه، نظام بردگی مزدی را از همه سو اسیر گردباد می بیند. طلایه های افزایش اعتراضات کارگری در مهر ۹۸ از وقوع حرکتی سراسری خبر می داد. روند افت اعتراضات و اعتصابات کارگری علیه سرمایه در ماه مهر متوقف شد و در این ماه علیرغم درندگیها، لشکرکشی و دستگیری ها توسط رژیم سرمایه رو به اوج گذاشت بطوری که رقم ۸۴ حرکت کارگری در شهریور به ۱۱۶ در ماه مهر افزایش یافت و از این تعداد ۷۲ مورد اعتصاب بود. اما مهمتر از این اعداد تغییر کیفیت مبارزات کارگران بود. این روزها بیش از گذشته علیه بازداشت ها و بیکار کردن همکاران خود وارد مبارزه، اعتصاب و اعتراض می شوند. فریاد کارگر زندانی آزاد باید گردد! در بسیاری واحد های کار و تولید طنین انداز شد. رژیم سرمایه اکنون و از مدتی پیش سعی در محدود کردن اعتراضات در چهار دیواری واحد های کار و تولید دارد. از طریق محاصره محل کار بوسیله نیروهای تا دندان مسلح خود، شلیک گلوله و گاز اشک آور می کوشد از حرکت کارگران در شهرها جلوگیری کند، مانع بستن جاده ها، راه آهن و خطوط حمل و نقل سرمایه گردد و بر سر راه حمایت کارگران از اعتصاب همدیگر سد بندد. وجه دیگر این سرکوب، از داخل و توسط نهاد های سازماندهی شده بورژوازی تحت عناوین سندیکا و در بیشتر جاها شوراهای اسلامی کار انجام می گیرد. اگر اولی ها در ایران کاربردی ندارند شوراهای اسلامی کار همه جا به نقش آفرینی، پاشیدن تخم نفاق و تجزیه کارگران مشغولند. اگر ماشین قهر نظامی سرمایه از بیرون و بطور فیزیکی به مقابله با کارگران می رود شوراهای اسلامی کار همچون جزئی از این ماشین از درون و در هنگامی که زمزمه های اعتراضی در حال شکل گیری است وارد عمل می شوند و تلاش می کنند کنترل اعتراضات را در دست گیرند. با طرح خواستهای انحرافی و برنامه ریزی شده از رشد ضد سرمایه داری جنبش کارگران بکاهند و در بسیاری موارد آن را وسیله ای در دست بخشی از سرمایه داران علیه بخش دیگر کنند. درحالی که کارگران علیه گرسنگی، فقر، فلاکت، آوارگی، بی آبی، بی داروئی، بیکاری و سیه روزی های مولود سرمایه داری می جنگند، اینان، این شب پره ها زوزه می کشند که توده کارگر خواستار تبدیل شکل مالکیت سرمایه از خصوصی به دولتی است!!! جنجال راه می اندازند که گویا همه مشکلات کارگران به خاطر دولتی نبودن مالکیت واحدهای کار و تولید است!! شوراهای اسلامی کار، سندیکاها و احزاب چپ نمای بورژوازی یک صدا این نوحه را دم می گیرند که اگر کارخانه دولتی شود زندگی کارگران از این رو به آن رو خواهد شد!!! این دامی است که نیروها و محافل مذکور پیش پای کارگران پهن می کنند.

شورش توده های کارگر در سراسر ایران جلوه دیگری از مبارزات کارگری است :

توده های کارگر گرسنه از فشار فقر، تنگدستی، گرانی و بیکاری در چهار گوشه جهنم سرمایه داری ایران در حال خروش و غلیان اند، این فریاد اعتراض کارگران علیه سرمایه است. زنجیره ای طولانی از مبارزات که در حلقه، حلقه خود شدت استثمار و بربریت سرمایه را آماج ستیز گرفته است. این خروش و تظاهرات ها روز ۲۵ آبان ۹۸ تا این لحظه در بیش از پنجاه شهر ایران در حال غلیان است: ارومیه، دماوند، نیشابور، بهبهان، تبریز، سنندج، آریاشهر تهران، میدان شوش، رباط کریم، تهرانپارس، اصفهان، رودهن، گرمسار، اراک، شهریار،عباس آباد مازندران، شیراز، رشت، قرچک ورامین، بوشهر، سرپل ذهاب، انديمشک، جم، گرگان، كازرون، كرمانشاه، بابل، كنگان، اسلام آباد غرب، بندر ريگ، خرم آباد، ساری، قائم شهر، شوش، سلماس، قدس، جاجرود، يزد، خمين، كامياران، مریوان، چابهار، نیکشهر، شاه آباد کرمانشاه ، زاهدان، کامیاران، مشهد، سقز، چابهار، نیشابور. گزارشی از جنایات رژیم سلامی سرمایه در طول اعتراضات و شورش توده های کارگر عموما در حاشیه شهر ها و به گفته عاملان دولت سرمایه در ۷۱۹ نقطه ایران، کارگران بیکار، که عاصی تر و انفجارآمیزتر از برخی بخش های دیگر طبقه خود وارد میدان شدند و رژیم سرمایه تا دندان مسلح را به به وحشت انداختند. توده های کارگر و بخصوص جوانان شجاع کارگر زیر فشار گرسنگی، فقر، بیکاری و افزایش بی انقطاع مایحتاج زنده ماندن و مرگ ناشی از فلاکت که همه را به ستوه آورده است به مراکز قدرت سرمایه، حوزه های نفرت انگیز و دورغ پراکنی و عوام فریبی رژیم سرمایه حمله می کنند. توده های کارگر سوای به صف نمودن قدرت متحد خود و اعمال این قدرت بر مالکان سرمایه و حاکمان نظام بردگی مزدی هیچ راه دیگری در پیش روی خود نمی بینند. تشدید فشار استثمار و حالت انفجاری بربریت سرمایه داری آنها را به فکر هر چه بیشتر، به واکاوی عمیق تر ریشه های واقعی سیه روزی ها، به غوطه وری آگاهانه تر در آنچه بر سر حاصل کار و تولید و استثمار و زندگیشان رفته است، به کندوکاو عوامفریبی ها و ترفندهای بخش های مختلف بورژوازی برای ادامه بقای بردگی مزدی و به تعمق در همه مسائل دیگر مربوط به مناسبات میان طبقه خود و نظام سرمایه داری سوق داده و مجبور ساخته است. آن ها بر همین اساس مدرسه علمیه صالحیه مکتب الصادق شهرستان کازرون حمله ور شده و طبقه اول حوزه را به آتش کشیدند. همچنین سه خودرو متعلق به مدرسه را هم آتش زده اند. همچنین به یک مجتمع فرهنگی در شیراز حمله کرده و خساراتی را به مدرسه خاتم الانبیاء  شیراز وارد کرده اند. دانشجویان دانشگاه تبریز فرزندان کارگران برای هم طبقه ای های خود که این روز ها در سراسر جهنم سرمایه داری ایران علیه نظام کارمزدی بپا خاسته اند پیام می فرستند. دانشجو اهل زمین زندگی درون این جامعه است، متعلق به یکی از دو طبقه متخاصم در حال پیکار علیه همدگیر اند، طبقاتی که هیچ دلیل و مبنا و ملاکی برای هیچ نوع اجماع یا همسوئی میانشان موجود نیست و این روز بوضوح برای همه کارگران مشخص گردیده که طبقه سرمایه دار حاکمیت یک پارچه خودرا در مقابل توده های کارگر می بیند. بنابر این برای ما کارگران اعم از هر حوزه پیش ریز سرمایه بیش از پیش مشخص گردیده یا با نظام بردگی مزدی سر ستیز داریم و یا از این نظام دفاع می کنیم. راه سومی وجود ندارد! بیائید صریح و عریان فریاد زنیم که دانشجویان طبقه کارگریم، حوزه دانشجوئی جنبش ضد سرمایه داری پرولتاریا هستیم. صف مستقل طبقاتی خود را در مقابل سرمایه، طبقه سرمایه دار، دولت سرمایه داری و دانشجویان طبقه بورژوازی داریم. بیائید بساط رژیم ستیزی فراطبقاتی در هم پیچیم، ننگ آویختن به این یا آن بخش ارتجاع هار بورژوازی را برای همیشه از دامان طبقاتی خویش پاک کنیم و همگی فریاد زنیم «فرزند کارگرانیم کنارشان می مانیم»! هم چنین دانشجویان دانشگاه تهران ۲۶ آبان با بر پایی تظاهرات به توده های کارگر طبقه خود پیوستند! بر اساس گزارش‌هایی که نهادهای نزدیک به حوزه‌های علمیه در ایران منتشر کرده‌اند، در جریان اعتراضات توده های خشمگین علیه کلیت نظام سرمایه در سه روز گذشته حدود ۹ حوزه علمیه و دفتر امام جمعه به آتش کشیده است. مدرسه علمیه امام مهدی در شهر اهواز ، مدرسه علمیه زنان کوثر در فردیس کرج، حوزه علمیه زینبیه اصفهان، مدرسه علمیه صالحیه مکتب الصادق در کازرون، مدرسه علمیه خاتم الانبیاء شیراز، مصلا و دفتر امام جمعه شهر قدس در غرب شهر تهران، دفتر امام جمعه شهر صدرا در نزدیکی شیراز ، دفتر آیت‌الله محمدرضا ناصری یزدی، نماینده ولی فقیه در یزد، دفتر امام جمعه بندر امام در استان خوزستان. این جرثومه های کثافات فرهنگی رژیم اسلامی سرمایه که در طول عمر صد ساله خود و در این چهل سال با شدت و با سرمایه های عظیم دستگاه تبلیغاتی عوام فریبی رژیم سرمایه را می گردانند بیش از هر نهاد چرثومه سرمایه داری مورد خشم و نفرت توده ها قرار گرفته اند. در این شورش که به مدت یک هفته ادامه داشت کشتار ۱۵۰۰ کارگر گرسنه شورشی آبان و۱۳۰۰۰ زندانی آن از خاطره توده ها فراموش نمی گردد! و شورش کارگران علیه بنیاد های سرمایه اعم از بانک ها، مراکز نظامی و تبلیغات قرون وسطی امامان جمعه و حوزه های علمیه در بیش از صد شهر ایران آغاز راهی بود که اکنون ادامه می یابد! کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه صبح روز (یکشنبه، ۲۶ آبان) در اعتراض‌به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه شهریور و مهر در مقابل فرمانداری رژیم سرمایه تجمع کردند، اعتراضات از دو هفته پیش هنوز ادامه دارد. این مبارزات تداوم دارد اما کارگران به خواست بسیار محقر خود که فقط دریافت دستمزدهای معوقه است نائل نشده اند. به گزارش روابط عمومی شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، این شرکت از روز چهارشنبه ۲۹ آبان به سبب اعتصاب کارگران آن در دو ماه اخیر تا اطلاع ثانوی تعطیل شد. از طرف دیگر جمعی از کارگران بخش کشاورزی شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه روز چهارشنبه ۲۹ آبان ‌و در آغاز سومین هفته پیاپی از دور تازه اعتراضات خود در مقابل فرمانداری شوش تجمع و به تعطیل شدن شرکت و عدم پرداخت دستمزدهای معوقه اعتراض کردند. کارگران بخش کشاورزی شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه روز شنبه ۲ آذرماه برای هفدهمین روز متوالی با تجمع مقابل فرمانداری شوش اعتراض به عدم پرداخت دستمزد معوقه خود ادامه می دهند. کارگران که حدود ۵۰۰ نفر می باشند با حضور مقابل فرمانداری شوش در تجمع خود اعلام کردند اعتراض خود را تا پرداخت حقوق معوقه ادامه می‌دهند. همچنین از چند روز پیش تاکنون شماری از کارگران بخشهای صنعتی این شرکت نیز با پیوستن به تجمع کارگران بخش کشاورزی نسبت به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی خود اعتراض کردند. کارگران هفت تپه برای دستیابی به مطالباتشان به تجمع خود مقابل فرمانداری شهرستان شوش تا روز ۱۱آذر ادامه دادند. اما در این تجمعات فقط کارگران نی بر حضور دارند. صبح ۱۹بهمن  گروهی از کارگران فصلی نی‌بر مجتمع هفت تپه در اعتراض به عدم پرداخت بیمه ‌از طرف کارفرمای سرمایه دار شرکت در مقابل سازمان تامین اجتماعی تجمع کردند. این کارگران بدون حمایت و پشتیبانی دیگر کارگران مجتمع هفت تپه و یا حوزه دیگر سرمایه به تجمعات خود تا ۲۱ بهمن ادامه می دهند و سپس در ۳ اسفند بار دیگر با همان خواست ها شروع و تا ۶ اسفند بدون هیچ نتیجه ای ادامه می یابد.

روز سه شنبه ۲۶ فروردین ۹۹، جمعی از کارگران مجتمع کشت وصنعت نیشکر هفت در اعتراض به حداقل دستمزد تعیین شده از طرف شورایعالی کار کتاب قانون کار را به اداره کار شهرستان شوش بازپس فرستادند. این کارگران در تشریح این اقدام اعتراضیشان گفتند: کلیه کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه به دلیل عدم پایبندی وزارت کار، شورایعالی کار و کارفرمای مجتمع نیشکر هفت تپه به قانون کار، بدینوسیله کتاب قانون کار را به اداره کار شهرستان شوش تحویل داده تا بدانیم که در روابط کارگری و کارفرمایی قانون ‌گرایی معنایی ندارد و مصلحت و منافع کارفرمایان ملاک عمل است!!

آنچه از این به بعد از آبان ۹۸ رخ داده است، این نوع مبارزات و اعتراضات کارگران هفت تپه مسیر افول، پراکندگی و استیصال را آغاز کرده است. از تعداد اعتراضات کاسته نشده بلکه هیچ بخش و حوزه کارگری سرمایه به عرصه مبارزه دیگر کارگران وارد نمی شود هر یک چون جزیره ای جدا در اقیانوس بیکران اعتراضات پراکنده اند و هیچ تاثیری بر یکدیگر ندارند. اثری از یک طبقه بعنوان کارگر در هیچ کجای جهنم سرمایه داری ایران وجود ندارد. کارگران فقط ضعف، استیصال و پراکندگی منحط خودرا به نمایش می گذارند. روز دوشنبه ۱ اردیبهشت ۹۹، بیش از ۸۰ نفر از رانندگان ماشین‌های استیجاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، در اعتراض به عدم پرداخت ۵ ماه معوقات مزدی خود، در محدوده مجتمع دست به تجمع اعتراضی زدند. روزهای یکشنبه و دوشنبه ۷ و ۸ اردیبهشت ماه، کارگران نی‌بر نیشکر هفت ‌تپه، در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدها، دست از کار کشیدند و در مقابل دفتر مدیریت شرکت اعتصاب و تجمع کردند. روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ،کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه به دلیل کاهش ۷۰ درصدی ظرفیت تولید، عدم امنیت شغلی و عدم پرداخت دستمزدهای فروردین و اردیبهشت ۹۹ خود دست به اعتراض زدند. روز شنبه ۱۷ خرداد ماه، جمعی از کارگران اخراجی بخش تعمیرات مجتمع کشت و صنعت هفت تپه با خواست بازگشت به کار مقابل دفتر مدیریت این مجتمع دست به تجمع زدند. جمعی ازکارگران مجتمع نیشکر هفت تپه صبح روز  یکشنبه ۲۵ خرداد ماه  در اعتراض به عدم پرداخت معوقات مزدی خود کار در بخش‌های مختلف را متوقف کردند.

کارگران تمامی بخشهای شرکت ‌نیشکر هفت‌تپه روز چهارشنبه ۲۸ خردادماه در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدهای خود از آغاز سال ۹۹ و همچنین عدم تمدید دفترچه‌‌های تامین اجتماعی و درمانی،بلاتکلیفی وضعیت شغلی دست به اعتصاب زدند.

اعتصاب و اعتراض در کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه برای پنجمین روز ادامه یافت. همزمان برخی کارگران با نام نماینده از طرف توده کارگری آغاز مذاکراتی با نمایندگان دولت سرمایه، مجلس و دیگر مدیران قضائی و غیره شروع کرده اند که ادامه همان مسیری است که برخی از کارگران آگاه این واحد تولیدی چندی پیش نشانه هایی از آن بروز دادند یعنی بجای مبارزه و ادامه آن در کف خیابان راه مذاکره را پیش گیرند. روز شنبه ۳۱ خرداد ماه، شماری از کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه برای ششمین روز متوالی در اعتراض به عدم پرداخت معوقات مزدی و دیگر مطالباتشان، مقابل دفتر مدیریت این شرکت دست به تجمع زدند. معترضان مطالبات خود را پرداخت معوقات مزدی، رسیدگی به وضعیت شغلی، تعیین تکلیف شرکت، بازگشت به کار همکاران اخراج شده، و همچنین تمدید مهلت دفترچه‌های درمانی، عنوان کردند.

در هشتمین روز از تجمع اعتراضی کارگران نیشکر هفت تپه دو تجمع جداگانه یکی در مقابل دفتر مدیریت شرکت و عده ای دیگر از کارگران نیشکر هفت تجمع اعتراضی دیگری را در مقابل فرمانداری شوش برگزار کردند. مهم‌ ترین مطالبات کارگران در این اعتصاب که تا ۲۴ تیر ادامه یافت: پرداخت فوری حقوق‌های معوقه و تمدید دفترچه بیمه ، بازگشت به کار فوری برای همکاران اخراج شده، بازداشت فوری اسدبیگی و مجازات حبس ابد برای اسدبیگی- رستمی. امروز صبح سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹, ماموران سرکوبگر امنیتی در شهرستان شوش، درپایان تجمع اعتراضی کارگران نیشکر هفت تپه،چهار تن از کارگران شاغل در این واحد صنعتی محمد خنیفر ،یوسف بهمنی, ابراهیم عباسی منجزی, و مسلم چشم خاور, را بازداشت وبه زندان دزفول منتقل کردند. ۲۳ مرداد ۱۶۰ نفر کارگران دفع آفاتی با وجود سابقه بالا در زمینه کشت و بهره برداری که اخراج شده بودند خواهان بازگشت به کار و تغییر وضعیت به قراردادی شدند. این کارگران هیچگونه پشتیبانی از جانب دیگر کارگران نیافتند. در روز ۳۰ مرداد هم همانند روزهای گذشته کارگران معترض نیشکر، جلوی فرمانداری رفتند تا بار دیگر صدای اعتراض‌شان را به گوش مدیران سرمایه برسانند. در همین زمان، برخی که خودرا «نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه» می نامیدند در مجلس شورای اسلامی سرمایه جهت مذاکره در مورد خلع ید کارفرمای شرکت حضور یافتند. روز جمعه ۷ شهریور۹۹، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه با انتشار اطلاعیه‌ای از تعلیق اعتصاب خبر داد. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در پایان اعلام کرده است: “کارگران هفت تپه، نمایندگان مستقیم و مستقل خود را دارند و اگر قرار است اخباری ارائه شود که صحت داشته باشند از زبان نمایندگان کارگران بیان خواهد شد که چیزی جز خواست اکثریت و توافق کارگران نیست. ادامه و اتمام اعتصاب و یا هر سیاستی که جمع کارگران تصمیم می‌گیرند از طرف نمایندگان واقعی کارگران هفت تپه بیان خواهد شد و اجازه نمی‌دهیم که کسان دیگری برایمان تصمیم بگیرند». به این ترتیب سندیکا خود خواسته به خود حق می دهد که از جانب کارگران صحبت کند، اطلاعیه منتشر نماید و اعلام ختم اعتصاب نماید. همین سندیکا چنان که در سطرح های پیشین گفتیم با مباهات به تعطیل کردن اعتصاب، تظاهرات و اعتراضات خیابانی، بستن راه های مواصلاتی سرمایه و قدرت نمایی های توده های کارگر و رفع خطر جنبش کارگری از روند تولید سرمایه سخن سر می داد. کارگران هفت تپه همواره و در سال های اخیر بخصوص در حال اعتراض، اعتصاب، تظاهرات، راهبندان و پیکار بوده اند اما چنان که از متن گزارشات در همین چند صفحه مشهود است هیچ گاه به طور واقعی، استراتژیک، نقشه مند و طبقاتی دست همراهی به سوی توده های همزنجیر خویش دراز نکرده اند. هیچ اقدامی برای همپیوندی، همرزمی، همدلی و همسنگری با کارگران خودروسازی ها، نفت و گاز، پارس جنوبی، پالایشگاهها، پتروشیمی ها، کارگران بخش آموزش یا درمان، معادن، هتل و رستوران، لوله سازی ها، نوردها، بنادر، شبکه سراسری حمل و نقل، کارگران دهها هزار مرکز کار و تولید دیگر به عمل نیاورده اند، حتی در خوزستان، در چند کیلومتری پیرامون خویش به سراغ صدها هزار کارگر شاغل در ناحیه صنعتی بزرگ حوزه شهر اهواز نرفته اند، با کارگران ماهشهر و آبادان و خرمشهر و آغاجاری و آزادگان و دهها شهر دیگر وارد هیچ گفتگوی جدی جنبشی و شورائی نشده اند؟ هیچ گامی در این گذر بر نداشته اند که هیچ در همین روز ها جمعی از کارگران (۱۱۶ کارگر) بیکار شده مجتمع هفت تپه تحت عنوان « کارگران غیر نیشکری» (نامی کنایه دار و با معنا که حاکی از عدم هماهنگی دیگر کارگران شرکت هفت تپه و توده کارگر این شهر دارد) دهم شهریور از ادامه اعتراض خبر می دهد و تحت عنوان «هفتاد و هشتمین روز اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه» در مقابل فرمانداری، اداره کار و سپس دفتر کعب عمیر نماینده شوش تجمع کردند!! تجمعات این کارگران تا بیستم شهریور بدون هیچ نتیجه ای و هیچ پشتیبانی و همرزمی از جانب دیگر کارگران ادامه یافت. این چیزی جز نتیجه مستقیم تصمیم سندیکای هفت تپه نمی توانست باشد. روز سه شنبه ۱ مهر تعدادی از کارگران هفت تپه در داخل شرکت و جمعی نیز محوطه صنعتی- کارگران کارخانه – دست به اعتراض واعتصاب زده اند. خواست این کارگران بازگشت به کار تمامی همکاران اخراجی، پرداخت دستمزدهای معوقه و اجرای فوری خلع ید از بخش خصوصی جزو مهم ترین خواسته های کارگران اعتصابی است. آن ها می گویند «از سایر همکاران میخواهیم که به جمع همکاران اعتصابی پیوسته تا تکلیف مالکیت شرکت و مطالبات معوقه را روشن کنیم.»!! کارگران بخش دفع آفات کشاورزی که در بخش کشت نیشکر استثمار می شوند، در اعتراض به وضعیت امنیت شغلی خود از پیمانی به قرار داری، در روز یکشنبه ۶ مهر ماه، در محل کار خود در زمینهای زیر کشت، دست به اعتراض زدند، که این اعتراض با دخالت نیروهای انتظامی مستقر در محوطه هفت تپه روبرو شد. این اعتراض کاملا جداگانه انجام گردید و به سرعت نیز زیر یورش نیروهای سرکوب سرمایه متوقف شد. روز ۱۷ مهرکارگران قسمت کوره های بخار شرکت هفت تپه در اعتراض به اخراج همکاران خود دست به اعتصاب زدند. صبح روز یکشنبه ۲۰ مهر جمعی از کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در اعتراض به عدم مرداخت مطالبات خود در محوطه مجتمع تجمع کردند. کارگران بخش کشت مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه روز پنجشنبه ۲۴ مهر با برپایی تجمع در محوطه مزارع در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه تجمع کردند. روز یکشنبه ۱۱ آبان جمعی از کارگران کشت وصنعت نیشکر هفت تپه در اعتراض به بازداشت چهار تن از همکارانشان مقابل دفتر مدیریت شرکت تجمع کردند. این چهار کارگر هفت تپه در تجمع اعتراضی روز پنج شنبه ۸ آبان به عدم پرداخت حق اضافه کاری ماه های تیر و مرداد، با حمله نیروهای سرکوب انتظامی ویگان ویژه بازداشت شدند و ابتدا به پاسگاه هفت تپه و سپس به بازداشتگاه آگاهی شهرستان شوش منتقل شدند آن ها پس از سه روز بازداشت در اداره آگاهی شوش روز شنبه ۱۰ آبان به زندان و شکنجه گاه فجر شهرستان دزفول منتقل شده اند. ۱۲ آبان کارگران نیشکر هفت تپه برای آزادی همکاران بازداشتی خود تجمع کردند و نیرویهای سرکوب دولت سرمایه وارد محوطه شرکت شدند. این اعتراضات برای ششمین روز متوالی به بازداشت چهار تن از همکاران خود در محوطه مجتمع دست به تجمع زدند. روز جمعه ۱۶آبان  برای دومین روز متوالی، بعد از حضور نیروهای های سرکوب یگان ویژه دولت سرمایه و  ممانعت از ورود ۱۵ نفر از کارگران نیشکر هفته تپه توسط نیروی انتظامی، تمامی کارگران بخش‌های صنعتی در حمایت از همکاران خود محل کار خود را ترک کرده و دست به راهپیمایی به طرف درب ورودی شرکت رفتند. اعتراض تا ۲۰ آبان ادامه یافت و منجر به آزادی کارگران باز داشتی گردید. جمعی از کارگران فصلی کشت و صنعت نیشکر هفت تپه روز دوشنبه ۳ آذر ماه در اعتراض به تداوم بلاتکلیفی شغلی خود مقابل ساختمان مدیریت شرکت تجمع کردند. این کارگران که چندی پیش با شروع فصل سرما و بهانه عدم نیاز و اتمام قرارداد از کار اخراج شده اند با برپایی این تجمع خواستار بازگشت به کار شدند. اعتراضات جسته و گریخته ای در طول این ماه از جانب کارگران بخش های مختلف این مجتمع در اعتراض به دستمزدهای معوقه و عدم امنیت شغلی انجام می گیرد. روز ۲۳ آذر جمعی از کارگران واحد خدمات کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در اعتراض به عدم امنیت شغلی در محوطه مجتمع تجمع اعتراضی کردند. این اعتراضات تا پایان این ماه بدون کوچکترین نتیجه ای ادامه می یابد. صبح چهارشنبه دهم دیماه، کارگران تجهیزات مکانیکی اعتصاب کردند. این اعتصاب در اعتراض به فیش حقوقی صادر شده برای ۴ نفر از همکاران زندانی بود که اضافه کاری ماههای ۴ و ۵ در آن محاسبه نشده بود. تجمعات اعتراضی کارگران هفت تپه نسبت به امنیتی کردن کارخانه توسط عمال دولت سرمایه ، روز یکشنبه ۲۱ دیماه وارد سومین روز متوالی خود شد. جمعی از کارگران بخش دفع آفات نیشکر هفت تپه  روز دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰، برای سومین روز متوالی در مقابل دفتر حراست این شرکت در اعتراض به جو امنیتی، عدم امنیت شغلی و اخراج کارگران دست به تجمع زدند. اعتراض کارگران به کاهش زمان قراردادها از یک سال به ۶ ماه و از ۶ ماه به ۳ ماه و همچنین عدم انعقاد قرارداد جدید و اخراج تعدادی از کارگران است. به دنبال تداوم این اعتصاب رئیس اداره حراست شرکت نیشکر هفت‌تپه ضمن تهدید کارگران به اخرج اعلام کرد “در صورتی که اعتراض و اعتصاب کارگران ادامه پیدا کند، وی با کمک نیروهای انتظامی و یگان ویژه به این اعتصاب پایان خواهد داد” اما کارگران به این تهدیدات اعتنایی نکرده و به حرکت اعتراضی خود ادامه دادند. این اعتراضات با محدود شدن و کاهش تعداد کارگران فعال معترض تا ۱۴ فروردین ادامه یافت. روز شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه به مناسبت فرارسیدن روز جهانی کارگر در محوطه شرکت تجمع کرده و در عین حال به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه و عدم افزایش دستمزدها اعتراض کردند. آن چه در این مدت ما بیشتر از پیش شاهدش هستیم، اعتراض علیه شبه رایگان بودن و رایگانی کامل بهای نیروی کار، راه پیمایی علیه اخراج ها و بیکارسازی ها، تحصن علیه فقدان هر گونه امنیت اشتغال و قراردادهای سفید امضاء یا چند ماهه و چند روزه، خواباندن چرخ تولید با هدف بهبود شرایط کار، تظاهرات خیابانی و ابراز خشم علیه زندانی شدن مبارزان هم زنجیر و دهها نوع جنگ و ستیز دیگر، همه جا، همه روز، در کلیه شرایط میان توده های وسیع طبقه ما در یک طرف و سرمایه داران و دولت آنها در طرف دیگر جاری و در حال خروش است، این که ما در همه جا، بدون هیچ اگر و اما بازنده واقعی جدال ها هستیم. این که دریافت دستمزد یک یا دوماه معوقه پس از ماه ها کار بی مزد را پیروزی بدانیم حتی میلیمتری عقب نشینی سرمایه داران را در بر ندارد. اگر تا چند سال پیش کارگران تمام بخش های مجتمع نیشکر هفت تپه دست از کار می کشیدند و اعتصاب می کردند و تولید شکر را متوقف می نمودند. آن ها با سر دادن فریاد گرسنگی به بستن جاده تزانزیت اندیمشک‌ – اهواز اقدام می کردند. حتی در بازگشت به کارخانه و با غرور تمام قدرت کارگری را در شهر شوش به نمایش می گذاشتند و به اعتصاب ادامه میدادند. این کارگران مانند همه هم زنجیران خود در سراسر ایران راه اعمال قدرت ولو در سطح ابتدائی و نازل را پیش گرفتند. کارگران هفت تپه حتی از تدارک تصرف کارخانه سخن می گفتند. همین کارگران در ابعادی بسیارکاهش یافته و در فقدان شرکت فعال توده عظیم کارگری در سال پیش مجموعا ۱۰۲ تجمع اعتراضی و اعتصاب راه انداختند. اهم خواستهایشان باز پرداخت دستمزد های معوقه، افزایش دستمزد و در برخی موارد بازگشت بکار کارگران اخراجی بوده است. بجای تصرف کارخانه با اتکاء به نیروی شورایی سرمایه ستیز خود سر دادن شعار دولتی کردن شرکت راه حل همه مسائل زندگی خود دیدند. در همین شهر شوش و بعضا همزمان کارگران حوزه های دیگر پیش ریز سرمایه تقریبا با همین خواست ها علیه سرمایه داران کارفرمای خود دست به اعتراض زدند از جمله این ها کارگران بازنشسته که شاید تا چندی پیش در کنار همین کارگران و توسط سرمایه دار همین واحد به شدید ترین وجهی استثمار می شدند و شیره جانشان به اضافه ارزش و سود سرمایه تبدیل می گردید، کارگران شرکت ماکیان شوش، کارگران مرکز بهداشت و درمان، کارگران شرکت دفع آفات شوش و بسیاری کارگران دیگر علیه سرمایه داران و دولت سرمایه مانند همه هم زنجیران خود در سراسر ایران راه اعمال قدرت ولو در سطح بسیار ابتدائی و نازل را پیش گرفتند. اما در هیچ یک از این اعتراضات نه کارگران هفت تپه و نه کارگران حوزه های دیگر به سراغ یکدیگر نرفتند، یکدیگر را جستجو نکردند تا در مقابل سرمایه داران و دولت آن ها نیرویی طبقاتی، مشترک و سازمان یافته ضد سرمایه داری تشکیل دهند. عین همین سرنوشت در همه شهر ها و مراکز صنعتی و کاری برای دیگر کارگران رقم خورد. کارگران خودرو سازی ها و برخی واحد های کار و تولید چه بسا تفاوت میان مزد و وضع بهتر اشتغال خویش در قیاس با سایر هم زنجیران در حوزه های دیگر را فتح الفتوح مبارزه و سند موثق دستاوردهای خاص خویش تلقی کنند! افرادی که اینجا و آنجا در خطر اخراج نیستند یا مزد بخور و نمیری می گیرند، هیچ بعید نیست که خود را در جایگاهی منزه از محاسبه شکست و فتح بینند و فاتح همیشگی پندارند! متاسفانه گروها ی زیادی از کارگران در اعتراضات خود فقط وضع اسفناک دستمزدی، معیشتی، سختی کار و غیره را با دیگر کارگران و حتی با کارگران همجوار در همان واحد استثمار مقایسه می کنند و فریاد یکسان سازی دستمزد سر می دهند!. سفاهت بسیار وقاحت آمیزی است اگر وصول یک ماه یا حتی کل مزدهای معوقه را پیروزی انگاریم! در حالی که حتی شاهد همین پیروزی دروغین، جاهلانه و خودفریبانه نیز نبوده و نیستیم. اگر چند کارگر یا حتی لایه ای از کارگران در گوشه ای از این جهنم، تفاوت میان مزد و شرایط کار خویش با توده عظیم هم زنجیر را سند اعتبار و امتیاز و رضایت و زندگی خوب خویش می بیند، با این بینش و انگار فقط و فقط تیر خلاص به آخرین مایه ها و رگه های انسان بودن و انسانیت آزاد کارگری خویش شلیک می کند. آنچه واقعی است این است که کل طبقه ما نه فقط در ایران که در سراسر جهان گند و وحشت سرمایه داری در حال تحمل لحظه، به لحظه سهمگین ترین و کوبنده ترین شکست ها است. در سال ۱۴۰۰ سکوت سنگینی بر جنبش کارگران ایران دامنگستر شده است و این سنگینی بیشتر در هفت تپه و سایر واحد های کار و تولید که در آن ها کارگران سال های اخیر سلسله جنبان و پیشرو آن بوده اند، احساس می شود. اما ناگهان چهل روز مانده به انتخابات جمهوری اسلامی سرمایه، روز ۱۸ اردیبهشت همه جناح های طبقه حاکمه، همه اپوزیسیون بورژوازی چه در داخل و چه خارج از کشور فریاد پیروزی سر می دهند که :

بالاخره بعد از مقاومت‌های زیاد مسئولین در اعلام خبر خلع ید بخش خصوصی که پشتش تلاش‌های بسیاری برای تغییر دادن رای خلع ید صورت گرفته بود به‌طور رسمی اعلام شد که رای خلع ید و فسخ قرارداد بخش خصوصی هفت‌تپه توسط شعبه بیست و یک دادگاه حقوقی تهران امروز ۱۸ اردیبهشت صادر شده است. خبرگزاری فارس در این رابطه نوشت: «پس از ابطال واگذاری‌های شائبه‌دار و فسادآمیز بنگاه‌ها و واحدهای تولیدی نظیر هپکو، ایران ترانسفو، ماشین‌سازی تبریز، شرکت تولید نیروی برق شاهرود، شرکت آب و خاک پارس، شرکت کشت و صنعت دامپروری مغان، سیلوی سنقر، شرکت تراورس البرز، شرکت فولاد میبد و …حالا با ورود دستگاه قضایی، شرکت هفت‌تپه نیز از واگذاری معیوب رهایی یافت و به بیت‌المال بازگشت». نماینده شوش در مجلس می گوید « می‌توانیم با خیال آسوده بگوییم «هفت تپه بالاخره آزاد شد». سندیکای هفت تپه می نویسد « این پیروزی یک قدم بسیار مهم ما را جلو برد و ما برای قدم‌های بعدی باید با توان و انرژی بیشتر اقدام کنیم. در حالی‌که در همه دنیا جنایت خصوصی‌سازی با سرعت اجرایی می‌شود و به یک آیه مقدس سرمایه‌داران تبدیل شده ما در هفت‌تپه، این تعرض بزرگ به معیشت و هستی کارگران را متوقف کردیم و برای ادامه مسیر، توان بیشتری گرفتیم». دیگر روزنامه ها و سایت های اینترنتی می نویسند: اکنون کارگران و ناظران انتظار دارند که دولت مشکلات این کارخانه را حل کند. اسماعیل بخشی، از مبارزان کارگری در پیامی توییتری نوشت:‌ «هفت‌تپه را کارگران آزاد کردند». اتحادیه آزاد کارگران گزارش می دهد «صبح امروز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت کارگران شرکت نیشکر هفت تپه هنگام ورود به شرکت و مقابل درب ورودی اقدام به پخش شیرینی و جشن و شادی کردند» ایلنا چنین گزارش می دهد « کارگران هفت‌تپه امروز صبح را به شادی و سرور گذراندند چراکه مجتمع به دولت بازگردانده شده است»

این نیز نشان از فاجعه ای است که بر سر جنبش کارگری آوار شده و این جنبش را به جای جنگ علیه اساس هستی سرمایه داری، به جای پیوند زدن سنگرهای جنگ روزمره برای افزایش بهای نیروی کار، بهبود معاش، حصول آزادیهای سیاسی و حقوق اجتماعی به جبهه سراسری جنگ ضد بردگی مزدی، به جای تمرکز بر مفصل بندی سرشتی پیکار روزانه علیه اشکال عدیده جنایات سرمایه با کارزار طبقاتی ضد موجودیت سرمایه داری، آری به جای این کار، در سراشیب انحلال قدرت جنگ طبقاتی خود در ساختار نظم سرمایه افتاده است. جنبش کارگری در تمامی جهان سرمایه از میدان جنگ واقعی طبقاتی خارج شده، شیرازه ضد سرمایه داری حوزه های گوناگون مبارزه روز کارگران از هم گسسته است. دیگر مبارزه برای بالا بردن دستمزدها با شاخص اعتراض علیه بنیاد استثمار سرمایه داری همراهی ندارد. با این وجود هستی اجتماعی و واقعیت وجودی زندگی کارگران هیچ تغییری نکرده است بهمین دلیل جنبش کارگری نه فقط ظرفیت سازمان یابی قدرت سراسری ضد کار مزدی خود را به تمام و کمال دارد که هیچ راه دیگری جز این موجود نیست. فاجعه فوق نتیجه فروکش جنبش کارگری، خستگی و استیصال کارگران از راه های بی نتیجه پوئیده شده است. اما هیچ یک از این ها علت اصلی کاهش اعتصابات و اعتراضات و بی فروغی و یاس حاکم بر آن ها نیست. علل را باید در خودمان جستجو کنیم. این که ما صدای کارگران معترض در شهرها را می شنویم که از فاجعه قراردادهای سفید امضاء می گویند. عصیان کارگران حوزه های مختلف پیش ریز سرمایه را می شنویم و هر روز شاهد اعتراض کارگران دهها مؤسسه و کارخانه دیگریم که فریاد علیه تعویق طولانی مدت پرداخت مزدها را به سقف آسمان می کوبند. فریاد فقر و گرسنگی کارگران بیکار همواره در گوشمان طنین می افکند که هر آن نوبت ما است. با وجودی که همه ما کارگریم، آحاد طبقه کارگر، جمعیتهای بزرگ و کوچک کارگری هستیم و ریشه بدبختی های همگی ما در وجود سرمایه داری، در حاکمیت سرمایه است. این که همگی توسط فاشیسم اسلامی سرمایه سرکوب می شویم، همه در حال اعتراضیم ، هیچ کدام هیچ چیز برای از دست دادن نداریم، این مشترکات ما تمامی فضای زندگی را پر کرده است اما در طوفان همه این اشتراک ها، تنها، زبون و فاقد قدرتیم. مجرد اعتراض، اعتصاب و تظاهرات و خروش خشم کافی نیست. در مقابل این تهاجم و تعرض، در مقابل موج فزاینده دستگیری ها و سر به نیست کردن ها که توسط سرمایه و حاکمانش راه می افتد، یک راه بیشتر وجود ندارد. قهر ارتجاعی سرمایه را باید با قهر رادیکال کارگری و ضد سرمایه داری پاسخ داد. تهاجم سرمایه داری را باید با تدارک تعرض سراسری طبقاتی علیه سرمایه جواب داد. برای تدارک این تعرض باید شوراها را بر پای داشت. باید روایت منحط شوراسازی رفرمیستی خارج از مدار جنگ علیه سرمایه داری را دور انداخت. باید جنبش شورائی ضد بردگی مزدی را بر پای داریم. باید یک قدرت سازمان یافته کارگری، شورائی، سراسری و سرمایه ستیز شویم. این تنها راه است. آری حرف ما این است که هنگامی که همه ما کارگران در سراسر ایران، کارگران کل خودرو سازی ها، کل کارخانه های کشور، کل حمل و نقل و بنادر، کارگران تمامی حوزه های نفت و گاز، همه توده های کارگر معلم و پرستار و بهیار، در یک جمله کل کارگران ایران در هر کجا که بودیم قاطع و استوار دست از کار می کشیدیم. چرخ تولید را در نقطه، نقطه دوزخ سرمایه داری متوقف می ساختیم، رود پرخروش سودها و سرمایه ها را یکسره خشک می کردیم. اگر چنین می کردیم و ما با قدرت این کار را انجام می دادیم و از درون شوراهای سرمایه ستیز خود یک صدا اعلام می کردیم هم اکنون بدون هیچ فوت وقت، حتی بدون هیچ لحظه مکث نه فقط حمله نیروهای سرکوب می بایست متوقف شود بلکه کل کارگران زندانی را از زندان و شکنجه گاه آزاد سازیم! آن وقت کل نظام اختاپوسی سرمایه در یک چشم به هم زدن تسلیم می گردید، خود را در کام طوفان بنیان کن پیکار ما زبون و مستأصل می دید، به تکاپو می افتاد، در نهایت فروماندگی آماده تسلیم می شد، همه کارگران زندانی را از سیاه چال ها بیرون می آورد. اگر چنین می کردیم دستاورد مبارزه ما در این حد محدود نمی ماند. در کلیه عرصه ها، در رابطه با حصول دستمزدهای معوقه، افزایش مزدها، بهبود شرایط کار، چالش تبعیضات وحشیانه جنسی، علیه کار کودکان، علیه فقر، آوارگی، بیکاری، فساد، فحشاء، دیکتاتوری، حجاب اجباری، علیه تخریبات محیط زیستی و تمامی اشکال نظم و ساختار قدرت سرمایه، در همه این عرصه ها به کار می گرفتیم و سازمان می دادیم. از درون شوراهای خویش دست بکار تسلط بر سرنوشت کار و تولید و زندگی اجتماعی خویش می شدیم. کل حاصل کار و تولید خود را در اختیار می گرفتیم. خودمان آماده برنامه ریزی چه تولید شود و چه تولید نشود می شدیم. تصمیم می گرفتیم آنچه را نیاز زندگی ما نیست مطلقا تولید نکنیم، هیچ ثانیه ای از ساعات کار و زندگی خود را صرف تولید سلاح و مواد مخدر و محصولات مضر و وسایل خارج از دایره احتیاج رشد جسمی و فکری خود نسازیم. با اراده مستحکم کارگری اعلام می داشتیم که می خواهیم کل حاصل کار و تولید خویش را بر اساس اراده آزاد شورایی و جمعی همه آحاد انسان ها، به صورت برابر میان همگان تقسیم شود. آن وقت ما برای خارج ساختن کل کار خود از چنگال سرمایه، برای لغو رابطه خرید و فروش نیروی کار، علیه اساس کارگر بودن خود و سرمایه شدن فراورده کار خویش وارد جنگ شده ایم.

سال هفت تپه اعتراض و راه پیمایی اعتصاب و اعتراض کل اعتراضات هفت تپه کل اعتراضات کارگران ایران
۱۳۹۵ ۱۸ ۷ ۲۵ ۱۱۳۰
۱۳۹۶ ۲۹ ۳۹ ۶۸ ۱۲۴۰
۱۳۹۷ ۹ ۶۱ ۷۰ ۱۶۶۲
۱۳۹۸ ۹ ۴۳ ۵۲ ۱۰۴۱
۱۳۹۹ ۲۶ ۷۶ ۱۰۲ ۱۸۵۶

حسن عباسی مای ۲۰۲۱