کرونولوژی جنبش کارگری ایران از دهه ۴۰ تا میانه دهه ۹۰

–  شتاب بالای رشد اقتصادی در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰

برنامه چهارم اقتصادی شاه(۱۳۵۲-۱۳۴۷):

حاشیه نشینی میلیون ها دهقان آزاد شده در جستجوی کار بعد اصلاحات ارضی

افزایش کارگاه های بزرگ و ایجاد قطب های صنعتی، جاده ساوه، تبریز، اصفهان، اهواز

بالا رفتن حجم سرمایه ثابت

بالا رفتن شمار جمعیت طبقه کارگر

بالا رفتن سالانه مقدار تولیدات صنعتی و ارزش تولیدات

دوبرابر شدن تولید ارزش اضافی در پایان برنامه چهارم از ۶۴ به ۱۶۷ میلیارد ریال

متوسط رشد صنعتی بالای ۱۱% در برنامه چهارم

افزایش مبارزات کارگری و اعتلای آن تا نیمه دهه ۵۰

 

ویژگی دهه ۴۰:

دوری مبارزه کارگری علیه سوء استفاده سیاسی حزبی و سازمانی

سازمان دهی اعتصابات و اعتراضات توسط خود کارگران

مشارکت در تجربه اعتصاب برای هر کارگر

کسب آگاهی عملی و آموزش و داشتن خصلت طبقاتی

مطالبه اصلی افزایش دستمزدی که به اجزا تکه تکه شده بود و موفقیت در رسیدن  به مطالبه

مبارزه علیه شدت استثمار

نازل بودن و ابتدایی بودن مبارزه ضد سرمایه داری

پایین بودن دانش اجتماعی و طبقاتی

اکثریت بیسواد یا کم سواد

قانع و محافظه کار اما آماده حرکت

 

از ۵۲ تا ۵۶

دوره رونق سرمایه داری در ایران و توسعه ی انباشت سرمایه با نقش مهم اضافه ارزش های عظیم نفتی و بالا رفتن سهم بورژوازی ایران در اضافه ارزش های تولیدی در جهان

رشد ۹۱.۳% تشکیل سرمایه ثابت در سال ۵۴

رشد ارزش تولیدات و ارزش اضافی تا سال ۵۴

۵۵ بحران چشمک زد و ۵۶ گریبانگیر شد و شدت یافت

 

ویژگی سال ۵۶:

تشدید بحران

شدت گیری اعتراضات کارگری، اعتراضات فاقد آگاهی طبقاتی و سازمان یابی طبقاتی،     بدون خصلت ضد سرمایه داری، بدون تشکیل شوراها

شرایط آماده برای روئیدن رفرمیسم و ارتجاع مذهبی سرمایه داری یا بورژوازی زیر چتر  دین با تقدس دادن سرمایه داری

گسترش اعتراضات به سطح عمومی

 

 سال ۵۷:

اتحاد بورژازی لیبرال و ارتجاع دینی بورژوازی علیه توده های بپاخاسته

شکست جنبش توده ای و پیروزی اتحاد ارتجاع مذکور

سرکوب جنبش کارگری، سازمان ها و گروه های سیاسی

 

جنگ؛ عواقب و سوء استفاده های از آن:

تضعیف قدرت اقتصادی ج.ا.

تخریب شهرها، بنادر، مراکز صنعتی، تعطیلی کارگاه ها

سرکوب سراسری

سازمان دهی لمپن پرولتاریا و عقب مانده ترین اقشار طبقه کارگر و جوانان خانواده های    کارگری در نهادهایی مثل بسیج در همه ی مکان های کار و زندگی؛ تعمیق توهم و باورهای خرافی

اعزام اجباری کارگران به جبهه ها؛ اختصاص سود ویژه یا یک روز دستمزد کارگران به   جنگ؛ مقاومت و مبارزه ی کارگران بسیاری از مراکز علیه آن

تشکیل انجمن ها و شوراهای اسلامی در محل های کار و زندگی جهت شستشوی مغزی کارگران و کنترل آن ها

حالت شبه اضطرار در کشور و بگیر و ببند و کشتار

 

وضعیت طبقه کارگر بعد از قیام:

نامنسجم؛ عدم اعتماد به خود

تحت تاثیر آموزش ها و افکار رفرمیستی بورژوایی و باورهای خرافی

توهمات ناسیونالیستی، شوینیستی و دینی

ضعف در شناخت خود به عنوان ایجاد کننده ثروت و نعمات و قدرت خود به عنوان طبقه و      به کار گیری آن علیه سرمایه

ضعف در درک بنیادی رابطه ی خرید و فروش نیروی کار

ضعف در درک اهمیت همبستگی طبقاتی، اتحاد و مبارزه جمعی

وابسته شدن به نیروی بالای سر و انتظار رهبری از بیرون از خود

ضعف آگاهی طبقاتی و شناخت دشمن طبقاتی

در یک کلام ضعف در شناخت هستی اجتماعی و طبقاتی خود

 

پایان جنگ ۱۳۶۷ و شرایط بعد آن

کمرنگ شدن توهمات ناسیونالیستی، شوینیستی و دینی در اواخر جنگ

کشتار زندانیان سیاسی در پایان یک دهه سرکوب وحشیانه در زندان ها

فرسوده شدن ماشین آلات؛

زیراستاندارد شدن تولیدات؛ تولید زیر سقف تولید

عدم پرداخت دست مزدها و مطالبات کارگران به بهانه ضرر و زیان

گسترش اخراج ها، بسته شدن کارخانه ها و مراکز کار

نمونه های بسیار مبارزه و مقاومت و هم بستگی کارگری، کمپین های حمایتی اما نه گسترده

مواردی از اشغال کارخانه؛ در موارد رها شده

ورود نیروهای انتظامی و امنیتی به درون محل های کار

سرکوب نظامی اعتصابات وکشتار  مثال: معدن خاتون آباد ۸۲

دستگیری کارگران به اتهام امنیتی

عقب نشینی پشت عقب نشینی کارگران، دل بستن به اصلاح طلبان

شروع نامه نگاری ها، عریضه نویسی ها، طومارنویسی در رابطه با حداقل دست مزد، توسل به این و آن از امام جمعه تا فرماندار، استاندار و غیره

رویکرد مجدد به تشکیل اتحادیه و نقش نیروهای رفرمیست چپ در دمیدن آتش آن

 

– شوراهای قیام و نقش آن

بدست گرفتن مدیریت تولید برای گردش امور و پرداخت بموقع دست مزدها

انجام کار مدیر عامل؛ سود ده کردن کارخانه/ بالا بردن شدت کار؛ تولید بیشتر؛ اضافه ارزش بیشتر

انجام کار سندیکا با:

افزایش دست مزد

افزایش سود ویژه

حق مسکن

تعطیلی بیشتر

حفظ کارخانه  با تبدیل مالکیت خصوصی به مالکیت دولتی

این شوراها هم سرکوب شدند در حالی که اگر شوراهای ضد سرمایه داری تشکیل می دادند حداقل الان یک تجربه ی تاریخی برای کارگران وجود داشت.

کارگر نباید فکر کند که سرمایه دار از خودش مایه گذاشته؛ ماشین آلات اولیه با پول نفت خریده شده بود. بعد وام های بانکی با بهره های ناچیز که متشکل از پول های کوچک سپرده گذاران بود

 

– شوراهای ضد سرمایه داری

ظرف اتحاد کارگران علیه سرمایه

ظرف اتحاد کارگران علیه موجودیت سرمایه داری

علیه همه ی اشکال ستمی که توده های کارگر تجربه می کنند از قبیل:

بی حقوقی ها؛ تبعیض ها؛ تحقیر؛ تعرض؛ فقر و نابرابری

محل تبدیل کارگران منفرد به طبقه ای در مقابل طبقه ی دیگر

گنجیدن همه مطالبات کارگری تا حذف سیستم استثماری: افزایش دست مزد؛ آزادی های  اساسی؛ آموزش و بهداشت مجانی؛ مسکن؛ تامین زندگی سالمندان؛ کودکان؛ ناتوانان جسمی و ذهنی، دستیابی به سیستم اطلاعاتی همگانی، همه ی اشکال دخالت گری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تا لغو رابطه ی خرید و فروش نیروی کار

درهم شکستن ماشین سرکوب دولتی و بالاخره ایجاد جامعه نوین

 

  – ویژگی های شوراهای ضد سرمایه داری:

برای تشکیل به اجازه نیاز ندارد

در همه ی محل های کار و زندگی تشکیل می شود

ابزار اقتصادی هیچ حزب و سازمان و گروهی نیست

پله ترقی سیاسی برای کسب قدرت نیست

نیاز به حزب/سازمان/گروه و رهبر بالای سر ندارد. همان چیزی که دائما تکرار می شود که آلترناتیوی نیست؛ اگر همه چپ ها اختلافات را کنار بگذارند و با هم یکی شوند؛ اگر …

هدف شورا برهم زدن بنیان سرمایه داری است با همه ابزارهای نمایش گری اش مثل:

ماشین سرکوب دولتی؛ پارلمان؛ اقتصاد؛ سیاست؛ فرهنگ؛ اخلاق؛ رسوم

حذف رابطه خرید و فروش نیروی کار، نه آوردن مدیری یا دولتی دلسوز تر

حذف جدایی کارگر از کار؛ ازمحصول کار؛ ازتولید و توزیع و چگونگی تعین سرنوشت خود

تبدیل کار از امری اجباری به امری اجتماعی و داوطلبانه در خدمت زندگی

نفی کننده تمکین؛ خوش باوری و توهم به سرمایه

ایمان به قدرت اتحاد؛ آگاهی طبقاتی، شناخت هستی خود و هستی سرمایه با تحلیل آن

تداوم مبارزه و ادغام مبارزات فوری و آتی در جهت سرنگونی سرمایه داری.

فریده ثابتی

۲۹.۰۱.۲۰۲۰