جمعی از کارگران عسلویه: اول ماه مه است، طرحی نو دراندازیم

اول ماه مه روز پاسداشت مبارزات خودجوش، سراسری و جهانی کارگری علیه سرمایه است. این مبارزات از استرالیا شروع شد و در آمریکا در مصافی خونین میان توده های کارگر و سرمایه زیر فشار بربریت ها و ترفندهای سرمایه داران به شکست کارگران منتهی گردید. در جریان این کارزار پرشکوه طبقاتی کارگران، شمار زیادی از آن ها به اعدام و زندان محکوم شدند. جنبش کارگری جهانی سرمایه ستیز به دنیا آمد، اساساً جنبش شد، خروشید و وارد میدان گردید تا با سرمایه و سرمایه داران و مدافعان بردگی مزدی بستیزد. این جنبش برآمد تضاد میان کار و سرمایه بود. توده کارگر این تضاد را با گوشت و پوست خود درک می کردند، هستی آنها در کام امواج کوبنده این تضاد بالا و پائین می رفت. سرمایه هر دینار سود افزون تر خود را از طریق سلاخی زندگی کارگران به دست می آورد و توده کارگر برای هر میزان بهبود معیشت و نفس کشیدن و امکان ابراز وجود اجتماعی خود مجبور به مبارزه بیشتر علیه سرمایه بودند. کارگران با کاسه گدائی به سراغ سرمایه داران نرفتند. راه کاهش فقر و فلاکت و بدختی خود را در عریضه نویسی نیافتند. به جای این ها چرخ کار و تولید را از کار انداختند. قدرت نشان دادند، به سرمایه داران و دولت ها هشدار دادند که خالق سرمایه هستند و با اعتصاب و تعطیل کارگاه چرخه تولید سرمایه را از کار می اندازند. آنها چنین شروع نمودند. از همان آغاز فریاد نابودی این نظام را سر دادند، سرمایه و کل قدرتش را به چالش کشیدند. احساس کردند که وجب به وجب زندگی آنها میدان تاخت و تاز وحشیانه و بشرستیزانه سرمایه است. دریافتند که باید در همه این وجب به وجب ها و زمینه ها با سرمایه جنگ کنند. طول روزانه کار یک میدان مهم و گسترده این کارزار طوفانی بود. کارگران توانستند روزانه های کار ۱۶ و ۱۴ و ۱۲ ساعتی و گاه بیشتر را تا هشت ساعت پائین آرند.

اکنون دو قرن از روزهای خیزش کارگران امریکا می گذرد اما دریغ و تأسف که جنبش کارگری از توفش و ستیز پرامید و رادیکال خود علیه سرمایه باز ایستاده است. بورژوازی همه دستاوردهای جنبش کارگری را مورد هجوم قرار داده است. شرایطی به وجود آورده است که کارگران به اضافه کاری و چند شیفت کار تن می دهند. جنبش کارگری جهانی در چنبره سندیکا و اتحادیه و حزب سازی به زنجیر کشید شده است. از توش و توان مبارزه علیه سرمایه افتاده است. کشتی آن به گل نشسته است. رفرمیسم چپ و راست، بورژوازی و دولتش را یاری داده است تا جنبش کارگری را به این روز بنشاند.  تا کارگران را اسیر وضعی سازد که به جای مبارزه با سرمایه راه عریضه نگاری و توسل به سرمایه داران و حاکمان سرمایه را پیش گیرند. با جناح هایی از سرمایه همسو و همراه شوند. بورژوازی از همه راهها می کوشد تا جنبش طبقه ما را هر چه بیشتر در این ورطه ساقط سازد.

به شرایط خودمان در عسلویه بپردازیم. ما کارگران در عسلویه در بدترین شرایط آب و هوایی، نبود ایمنی کار، نداشتن امنیت شغلی، جو پلیسی حاکم بر محیط کار، کوهسار عظیمی سرمایه برای سرمایه داران دولتی و خصوصی آفریده ایم. ما خالقین این حجم عظیم کار مرده، سراسر صحراها، دشت ها و کل برهوت منطقه را سرمایه باران کرده ایم و مالامال از سرمایه نموده ایم. ما این همه سرمایه تولید کرده ایم، اما خودمان هر چه بیشتر در ژرفنای مذلت و تیره بختی و سیه روزی فرو رفته ایم. کاخ های پر عظمت و افسانه ای بر پای نموده ایم و خود در چادرهای فاقد هر نوع امکانات زیستی و آکنده از مار و عقرب و حیوانات کشنده شب را به روز رسانده ایم. تا آنجا سقوط کرده ایم که نه فقط نازل ترین و حقیرترین دستمزدها را تحمل می کنیم که حتی مجبوریم تعویق چند ماهه پرداخت همین مزدهای محقر را هم تاب بیاوریم!!! و باز تا آنجا مفلوک و فرومانده و زبون گردیده ایم که بسان ذلیل ترین موجودات روزهای طولانی در مقابل کارگاههای صاحبان سرمایه صف می کشیم تا چند ساعت کار با بهای شبه رایگان گدائی بنمائیم. چند ساعت اشتغال که دستمزد تحقیرآمیزش هم باید در پی ماهها تأخیر پرداخت شود یا اصلاً نشود. راستی، راستی که وارونه گوئی آزار دهنده ای است نهادن نام زندگی بر چنین شکلی از بردگی مزدی که ما اسیر آن هستیم.

کار مزدی کردن یعنی تولید ارزش اضافی، یعنی از هر نوع حق و حقوق انسانی ساقط شدن، به فرمان سرمایه تن به بیگاری دادن، برای هر اعتراض و مبارزه کشتار شدن و به زندان افتادن و همه مصیبت های دیگری که با گوشت و پوست خود لمس می کنیم و نسل های متوالی طبقه ما تاریخاً لمس کرده اند. سال گذشته در اول ماه مه تعدادی از کارگران عسلویه زندانی و اخراج شدند. ما تنها کارگران عسلویه نیستیم که تحت نظام کارمزدی در این برهوت نیروی کارمان را به صورت شبه رایگان در اختیار سرمایه قرار می دهیم. کل طبقه ما اسیر این مصیبت است. کارگران معدن، شهرداری امیدیه، مترو اهواز، مس سرچشمه و کارگران تمامی کارخانه ها و مراکز دیگر کار هم وضعی بهتر از ما ندارند. همه ما در چنگال قهر استثمار و ستم و سفاکی سرمایه در حال نابودی هستیم.

یکه تازی سرمایه در سلاخی مزدهای ما مزدبگیران، سلطه همه جانبه سرمایه حتی بر زندگی شخصی ما کارگران، تحمیق و شستشوی مغزی ما توسط سرمایه و تمامی بلیه های دیگر واقعیت زندگی روزمره ماست. اما نظام سرمایه آن طور که می نماید قدرت بلامنازع و شکست ناپذیر نیست. آنچه سرمایه را در تهاجم  خود جری می کند، این است که ما کارگران راه واقعی مبارزه علیه سرمایه را پیش نگرفته ایم. شرایط عینی کار و سرمایه حکایت یک تضاد عینی بین ما کارگران با سرمایه است. اما به توصیه سندیکا و اتحادیه سازان راه مماشات و توسل به قدرت سرمایه را پیش گرفته ایم. سرمایه حتی راهکارهای رفرمیستی را هم بر نمی تابد. سرمایه با عریضه نگاری و بیانیه نویسی و دریوزگی ما در مقابل کاخ قدرت حاکمانش عقب نشینی نمی کند و به خواست های ما وقعی نمی گذارد. برای تغییر این شرایط بایستی با یک نیروی عظیم آگاه و واقعی و چاره گر وارد میدان شویم. باید دست به کار شکل گیری یک نیروی عظیم کارگری گردیم. نیروئی که اکثریت کارگران در آن حاضر و دخیل باشند، در تصمیم گیری ها شرکت فعال داشته باشند. باید برای برپائی یک جنبش سراسری شورایی تدارک بینیم و به پا خیزیم.. باید در هر بخش کارگری، در قسمت های مختلف هر فاز، شوراهای کارگری به پا داریم. این شوراها یا هسته های شورایی با قسمت های دیگر وارد صحبت شوند. در بر پایی اعتصابات، تجمع ها، خیزش ها دخالتگر و فعال و اثرگذار گردند. باید در این شوراها قدرت جمعی و متحد طبقاتی ضد سرمایه داری خود را در مقابل سرمایه به صف کنیم. باید یک قدرت متحد تغییر دهنده و سرنوشت ساز شورائی گردیم. باید آحاد هر چه بیشتر و عظیم تر توده طبقه ما در صفوف این جنبش نیرومند شورائی دست در دست هم گذارند.

ما کارگران عسلویه می دانیم که طی مبارزات سال های گذشته دست آورد چندانی نداشته ایم. فرضا بعد از ماه ها مبارزه توانسته ایم از چندین ماه دستمزدهای پرداخت نشده خود یک ماه یا دو ماه را دریافت کنیم. ما موفق نبوده ایم  به این خاطر که دست تنها هستیم. در رویارویی با سرمایه کم می آوریم. اگر دست آوردی داشته ایم در مقاطعی بوده است که همه کارگران از منطقه جم گرفته تا کنگان به نوعی و در سطحی دست به دست هم داده ایم. نظام سرمایه داری با تمامی آلاف و اولفی که دارد در مقابل یک جنبش سراسری شورایی تاب مقاومت ندارد. مجبور است به خواست ها و مطالبات ما تمکین کند. از این روست که برای برون رفت از بن بست موجود، باید از مبارزات گسسته و پراکنده خودجوش روز عبور کنیم. باید همه تلاش خویش را بر تشکیل شوراهای کارگری ضد سرمایه داری، آماده جنگ با سرمایه و مصمم برای نابودی سرمایه داری متمرکز سازیم. باید قدرت نهفته در وجود طبقه خود را بیشتر و ژرف تر بشناسیم، در باره راههای به کارگیری این قدرت علیه سرمایه با هم به گفتگو پردازیم. به سراغ هم زنجیران اخراجی خود رویم، در کنارشان باشیم. آنان را پاره پیکر طبقه و جنبش خود بینیم و در هر گام مبارزه جاری شریک مؤثر خویش سازیم. انجام این امور را همواره و همه جا، در محل کار، در نشست و برخاست های خانوادگی، در فواصل کوتاه استراحتی که حین روزانه های مرگبار کار داریم و در هر کجا و هر زمان دیگر، فعال ترین بخش زندگی خود گردانیم. به پا خیزیم، دست به دست هم دهیم و اول ماه مه امسال را سرآغاز یک پیکار نوین برای برپائی شوراهای سرمایه ستیز طبقه خود کنیم.

جمعی از کارگران عسلویه

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.